نوشته شده توسط سميرا-Gh
|
دوشنبه, 18 تیر 1386 17:57 |
تعداد بازدید :6464 |
بذاريد يه لحظه خودم تنها به دنيا نگاه كنم .آهاي با شمام. آخه چرا متوجه نيستين. تاكي بايد هر چه شما مي گين بپوشم. هرجور شما مي گين راه برم.
اي كاش واسه يه روزم كه شده سالن هاي مد تعطيل مي شد. آره جدي مي گم تعطيل مي شد. اون وقت بود كه يه روز بدون استرس رو تجربه مي كرديم. يه روزي كه خيالمون راحته كه از هم سن هامون كم نمياريم. دستتو از جلو چشمام وردار ديگه مي خوام خودم به دنيا نگاه كنم. تنهاي تنها . نمي خوام تو دنياي ساختگي شما زندگي كنم.تو دنيايي كه مثل بقيه آدما عروسك خيمه شب بازي باشم، كه شما هرطور دوست دارين باهام رفتار كنين. آره از اين به بعد خودم تصميم مي گيرم چي بپوشم؛ نه هر چه كه مد شد ودوستام خريدن، منم بگيرم كه مبادا از قافله عقب بمونم. مبادا تو جمع دوستي رام ندن و نكنه يه وقت بچه ها امل صدام كنن. تا كي اين لباس هاي مسخره رو بپوشم. بشم بازيچه دست افراد جاهل. تا كي اين موهامو عين آدم فضايي ها درست كنم و كج و كوله راه برم. پس كي مي خوام اين نقاب رو از صورتم بردارم و خودم باشم. من الآن اعلام مي كنم مي خوام از اين به بعد خودم تصميم بگيرم.هر رنگي دلم بخواد بپوشم نه هر رنگي كه مد شد. ديگه نمي خوام اين لباس هاي سبك و زننده رو بپوشم. آره مي خوام خودم باشم. اگه باهام موافقي تو هم همراهيم كن. خيلي راحته فقط كافيه يه خورده، يه خورده به خودمون بيايم، با دقت فكر كنيم و تصميم بگيريم.به همين سادگي .دستتو از جلوي چشمام وردار مي خوام خودم تنها به دنيا نگاه كنم.
|