چهارشنبه, 10 آبان 1385 21:03 |
تعداد بازدید :37782 |
بارها و بارها درباره اینکه چرا باید نماز بخوانیم وچه اجباری در این موضوع است فکر کردم ولی جوابی نيافتم، از هرکس هم می پرسیدم جواب درستی نمی شنیدم؛ یا اگرجوابی می داد قانع کننده نبود.مثلاً یکی از جوابها این بود که به خاطر این می خوانیم که سپاس گزار نعمتهای خداوند باشیم. در جواب این جمله همیشه این به فکرم می رسید که اگر دعا شکر خوانده شود؛ دیگر نیازی به خواندن نماز نیست. ولی یک روز یک مقاله خواندم و به جوابم رسیدم.
آن مقاله درباره تغییراتي که در دنیای کنونی در حال اتفاق است و مشکلاتی که بشر امروزی را تهدید می کند؛ صحبت می کرد و نيزدرباره یک نیرو یا قوه فوق بشري صحبت می کرد، ازاین نیرو به نام نیروی الهی اسم برده شده بود بااين تعریف که خداوند در این جهان يك قوه اي در اختیار تمام افراد بشرگذاشته؛ این نیرو از منبع الهی سرچشمه می گیرد و مانند نور آفتاب بر همه می تابد و همه رابه یک اندازمستفيض مي كند؛ اما اين خود ماهستیم که خودرا از اين نور محروم می کنیم و به سایه پناه می بریم. این نیرو در اختیار تمام افراد بشر قرار گرفته و همه می توانند از آن استفاده کنند. این نیرو همان وسیله ای است که باعث حل خیلی از مشکلات ما می شود؛ بنابراين هر موقع مشکلی پیش بیاید مایوس و نامید نخواهیم شد. زندگي انسان مؤمن با این نیرو معنا پیدا می کند.برای جذب این نیرو به راههای زیراشاره شده بود: 1- وحدت ويگانگي؛ اتحاد افراد با یکدیگر شرط ضروري است براي جذب اين نيرو. 2- تبليغ امرالهي؛ افرادی که پیام الهی را به دیگران ابلاغ می کنند ازاین نیرو بهده مندمی شوند. 3- دعاونمازگزاري؛ نماز و دعا نيزاعمالي هستنندكه باعث جذب این نیرو می شوند. برایم جالب بود که نماز این نیروی عظیم را جذب می کند. ازآن پس، همیشه بعد از خواندن نماز مشکلاتم حل می شد. ابتدا فکر می کردم شانسی حل می شود؛ امابعد فهمیدم که شانسي دركارنبوده ؛ بلکه حل وفصل مشكلاتم نتيجه شمول نیروی الهی بوده و اكنون خوب می دانم که اگر بطورروزمره این نیرو را جذب نکنم، هیچ گاه به آن تعالی وترقي که در نظرم هست، نخواهم رسید.
|