سه شنبه, 19 دی 1385 15:04 |
تعداد بازدید :5038 |
پوشش چيست؟ چگونه پوششي مي تواند شايسته باشد؟ آيا پوشش مناسب مي تواند فساد اخلاقي در جهان را كاهش دهد يا خير؟ و چرا بايد وجود داشته باشد؟ اينها سؤالاتي است كه من جوان شايد در ذهن خودصدها بار مرور مي كنم تا به جواب قابل قبول و رضايت بخشي برسم. اما بعد از گذاشتن صدها علامت سؤال در برابر هر كدام از اين عبارات متوجه شدم كه: مسئله اي كه زير بناي همه ي اين چرا ها مي باشد، عفت و عصمت است و لازمه ي هر انساني است كه معناي حقيقي آن را بداند. عفت و عصمت به تنهايي مربوط به مسئله ي پوشش نمي باشد بلكه آثارش بايد در همه چيز مشهود وملموس باشد. اما مسئله ي عفت و عصمت در پوشش موضوعي ست كه امروزه در جهان اطراف خود كمتر مشاهده مي كنيم و يا بهتر است بگوييم در بعضي مواقع اصلا اثري از آن را حس نمي كنيم و يا با چشم نمي بينيم. عفت و عصمت آن نيست كه يك ملت يا منِ جوان، لباسي متحد الشكل بپوشم يا چادر ي بر سر داشته باشم. عفت و عصمت آن است كه به گونه اي بپوشم كه مورد بازيچه و تمسخر افراد نادان قرار نگيرم. عفت و عصمت آن است كه از قانون برهنگي پيروي نكنم و آراسته باشم .
من جوانم، عاشق زيباييم، گزينش رنگ هاي متنوع خاص سليقة من جوان است. پس مي پوشم و زيبا هم مي پوشم؛ اما در چهار چوبي مناسب. مي پوشم، اما همراه با روحيه ي عفت و عصمت مي پوشم و ميانه روي و اعتدال را نيز پيشه ي خود مي سازم. چون مي دانم جهان پيرامونم از فقدان آن رنج مي برد. پس چه خوب است كه من به اين بي بند و باري ها، لااقل درزندگي خودم پايان دهم. هميشه مي گوييم اين باطن ماست كه نقش بسزايي در معرفي شخصيت ما دارد. اما نبايد فراموش كنيم كه پوشش و نحوه ي لباس پوشيدن مانيز تا حدودي ما را معرفي ميكند؛ به خصوص اگر ما ارتباط كلامي با كسي نداشته باشيم تا بدينوسيله باطنمان نمايانگر شخصيتمان شود و در اينجاست كه پوشش ما نمايانگر شخصيت مي گردد. هنگامي كه كلمه ي آزادي در فحواي كلام جاري مي گردد به همراه آن، برهنگي به ذهن هر فردي راه پيدا مي كند؛ كما اينكه امروزه شاهد آن هستيم. اما من و تو مي دانيم كه پل ميان پوشش و آزادي در پوشش ،تنزيه و تقديس، عفت و عصمت، اعتدال و ميانه روي مي باشد. پس بياييم از اين آزادي به نحو احسن وخردمندانه استفاده كنيم.
|