مقالات شما
|
سه شنبه, 24 ارديبهشت 1387 12:31 |
بعضی وقت ها آدم در یک نقطه گیر می کند. شاید خودش هم بخواهد حرکت کند ولی آدم های اطرافش یا به قول جامعه شناس ها، جامعه به او اجازه حرکت نمی دهد. همین جامعه شناس ها می گویند که جامعه ایران در مرحله گذار قرار دارد. یعنی از سنت به سمت مدرنیته در حرکت است. در این مرحله گذار حالات مختلفی پیش می آید. بعضی آدم ها بخشی از وجودشان یا بهتر بگویم فکرشان سنتی و قسمت دیگرش مدرن است. حالا بستگی دارد، بعضی آدم ها بخش سنتیشان قوی است و برخی از آنها بخش مدرنشان. به این گروه کاری نداریم چون به قول معروف کاری به کار کسی ندارند. گروه مد نظر ما گروهی است که فکر می کنند مدرن هستند ولی هنوز رفتار سنتیشان را ادامه می دهند. گروهی هستند که ادعای روشن فکر بودن دارند و همه ی افراد را وادار می کنند که فکر کنند که آری، من روشن فکر هستم و خودشان را به عنوان یک شخصیت روشن فکر معرفی می کنند.
|
ادامه مطلب ...
|
|
مقالات شما
|
سه شنبه, 24 ارديبهشت 1387 12:23 |
تقدیم به روح بزرگ پدرم، وجود صبور مادرم و دوست عزیزی که با تشویقهایش انگیزه ی نوشتن این متن را در من ایجاد کرد ... انشایت را بخوان. نوبت توست. سرم بلند کردم. با من بود؟ نگاهش کردم. آری. با نگاهش فهماند که نوبت من است. و اینک منم که باید از درد های دلم بگویم. از حرفایی که مدتهاست بغضش گلویم را می فشارد.
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
شنبه, 14 ارديبهشت 1387 11:18 |
خوب یادم هست یک بار وقتی بعد از شام مهمانی مامان ازمن خواست که ظرفها را بشویم یکی از مهمان ها گفت: "ای بابا این بیچاره گناه داره. وقتش که برسه به اندازه کافی ظرف می شوره. بذارتا می تونه جوونی کنه و از زندگیش لذت ببره" اون روز خیلی از اون حرف خوشم اومد و در دلم آرزو می کردم کاش مامان هم مثل اون زن فکر می کرد ولی بیشتر که فکر می کنم . . . .
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
چهارشنبه, 21 فروردين 1387 10:41 |
هی می پرسد: «به نظرت سوراخ هاش اندازه ی هم دراومده؟» می گویم: «آخه زیر این همه چسب و گچ و دم و دستگاه، من چه جوری بفهمم؟!» می پرسد: «حالا طبیعی شده به نظرت؟ سرش رو که خیلی بالا نداده؟ راستش رو بگو... .» می گویم: «بزار از گچ در بیاد، بعداً معلوم می شه. تازه یکی دوسالی هم طول می کشه تا ورمش بخوابه.»
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
چهارشنبه, 21 فروردين 1387 10:37 |
هی می پرسد: «به نظرت سوراخ هاش اندازه ی هم دراومده؟» می گویم: «آخه زیر این همه چسب و گچ و دم و دستگاه، من چه جوری بفهمم؟!» می پرسد: «حالا طبیعی شده به نظرت؟ سرش رو که خیلی بالا نداده؟ راستش رو بگو... .» می گویم: «بزار از گچ در بیاد، بعداً معلوم می شه. تازه یکی دوسالی هم طول می کشه تا ورمش بخوابه.»
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
يكشنبه, 18 فروردين 1387 12:06 |
در نقطه ای دور از شهر، آن جا که روزهایش خالی از هیاهوی پلیدِ شهری است و شب هایش آکنده از ستاره هایی که در آسمان شبِ هیچ شهری وجود ندارد، "آبندون"ی (آبگیری) قرار دارد. آن آبندون آن چنان ثابت و استوار بر جای خویش آرمیده است که گویی خودش خواسته که به دور از تلاطم های دریاها باشد و گویی خود با عزم و اراده ی راسخ خود، این مکان را برای با تنهاییِ خود تنها بودن برگزیده است.
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
يكشنبه, 18 فروردين 1387 11:54 |
چند روز پیش برای رفتن به محل کار یکی از دوستانم سوار تاکسی شدم. اولین بار بود که به محل کارش می رفتم. برای رسیدن به شهرک مورد نظر، تاکسی از خیابان هایی عبور کرد که من اصلا فکرش را نمی کردم که شهر ما اینطور محله هایی را داشته باشد. کوچه های باریک و شیب داری را می دیدم که کودکان زیادی بدون داشتن لباس مناسب و با سر و وضعی نامرتب، در جوی های آب بازی می کردند. خانه ها آنقدر کوچک بود که جایی برای پهن کردن رخت در آن وجود نداشت و آنها برای خشک شدن لباس هایشان، بین عرض کوچه طناب کشی کرده بودند. خدای من. اصلاً باورم نمی شد. تا امروز فکر می کردم که این محله ها فقط در کشور های سطح پائین وجود دارند! واقعاً از دیدن چنین صحنه هایی متأسف شدم. چه محیط های آلوده ای. با خودم فکر کردم، حتماً اینجا همه معتادند. مطمئناً با وجود این محیط آلوده، همگی گرفتار و بدبخت شده اند. سعی کردم خودم با تلفن همراهم مشغول کنم. چون اصلاً تحمل دیدن و فکر کردن راجع به این طور محیط آلوده ای که همه ی آن ها گرفتار آن شده اند را نداشتم.
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
يكشنبه, 28 بهمن -2 00:00 |
ما خودمان را متقاعد می کنیم به این که زندگی بهتر خواهد شد وقتی که ازدواج کنیم و خانواده ای تشکیل دهیم. سپس سرخورده و ناامید می شویم چرا که بچه های ما کوچک هستند و به توجه دائمی نیاز دارند، پس به امید آینده بهتری هستیم تا آنها بزرگ شوند. بعد که به سن نوجوانی رسیدند و ما درگیر مشکلات آن ها هستیم آرزوی گذشتن آن ها از سن بحرانی و فردای شادتری را داریم . . . به خودمان وعده می دهیم زندگی بهتری را . . . وقتی من و همسرم با هم تلاش کنیم ، تا ماشین بهتری تهیه کنیم، تا به مسافرت تفریحی برویم، تا . . . بالاخره بازنشسته می شویم. حقیقت این است که هیچ زمانی برای شاد بودن بهتر از زمان حال نیست. زندگی همیشه پر از درگیری و سعی و تلاش است. چه بهتر قدرت رویارویی با آنها را داشته باشیم و علی رغم تمام مشکلات تصمیم بگیریم شاد زندگی کنیم.
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
چهارشنبه, 07 فروردين 1387 09:45 |
بزرگترین انقلاب در کجا اتفاق افتاده است ؟ فجیع ترین جنایت درکدام محل به وقوع پیوسته است ؟ وحشتناک ترین جنگ در چه محل روی داده است ؟ بهترین اختراع در کجا ؟ عظیم ترین کشف درکجا ؟ . . . شاید شما برای هر یک از پرسش های بالا جوابی داشته باشید و محلی تعیین کنید. ولی حقیقت این است که قبل از این که هر کدام از موارد فوق در جایی اتفاق بیافتد در تفکر بشر به وقوع پیوسته است؛ یعنی ابتدا تفکری به وجود می آید وسایر اتفاقات و مسائل، بروزات این تفکر است . مردم ایران بخصوص جوانان ایرانی و در سطحی وسیع تر بشرّیت و تاریخ بشر از این قاعده مستثنی نبوده و نیست؛ زیرا لازمه هر عملی ، دستور العملی می باشد که ما به آن تفکر می گوییم؛ حال این دستور العمل می تواند سالها قبل از عمل در ذهن موجود باشد، یا در کسری از ثانیه قبل از آن . بنا به مطالب فوق ، اگر نگوییم حادترین ، یکی از حادترین مشکلات جوامع بشری ، تفکر و طرز تلّقی آنان از مسائل پیرامون خود می باشد (اعم از مسائل شخصی یا اجتماعی) که در این مقاله سعی شده تا گوشه هایی از معضلات تفکر مورد بررسی قرار گیرد .
|
ادامه مطلب ...
|
مقالات شما
|
چهارشنبه, 07 فروردين 1387 09:14 |
سعدی علیه الرحمه می فرماید: "نا برده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد" آیا این بیت زیبا امروزه نیز کار برد دارد؟ آیا شغل های فعلی موجود در جامعه نیز از این قانون تبعیت می کنند؟ امروزه شاهد آن هستیم که کارهای بسیار هستند که بدون رنج، فرد را به گنج می رسانند . دیده می شود سرمایه داران با متمرکز کردن سرمایه خود بر روی یک کالای خاص چه سودهای کلانی را بدون زحمت به دست می آورند. تا چندی پیش خرید سیم کارت های موبایل به تجارت و منبع درآمد تبدیل شده بود. یا حتی یک سری از شغل ها که در جامعه به عنوان شغل های کاذب معروف و در جامعه رایج هستند. و یا طرح های هرمی که مدتی بازار گرمی داشت و با استقبال خوبی هم مواجه شد. اما حقیقتاً ما چه تعریفی از شغل داریم؟ و شغلی که می خواهیم برای خود انتخاب کنیم باید دارای چه جنبه ها و خصوصیاتی باشد ؟
|
ادامه مطلب ...
|
سخنان سردبیران
|
جمعه, 09 فروردين 1387 00:00 |
دوستان و همراهان جوانیم نوروز باستانی و سال نو ایرانی را به همه ی شما گرامیان تبریک و تهنیت عرض می کنیم و برای همه شما آینده را سرشار از سلامتی و پیروزی و بهروزی آرزو می نماییم. جوانیم ما، در سالی که گذشت جوانه های جدیدی از رشد و تعالی را تجربه نمو د. اول این که محیط صمیمانه و آزاد منشانه ی بلاگ نویسی مدرن در آن تاسیس شد و وبلاگ نویسان جوانیم به آنجا آمدند و بلاگ های خوب خود شان را یا ادامه دادند یا بوجود آوردند. دوم این که محیط جدید گفتمان در آن بر قرار شد و آزمایش های اولیه ی خود را با موفقیت پشت سر نهاد. در این مدت، روند مقالات و خواندنی ها نیز همچنان ادامه داشت و دوستانی از سراسر جهان به این زمینه از جوانیم وفادار مانده، آثار خود را برای انتشار در آن تقدیم داشتند.
|
ادامه مطلب ...
|
|
|
|
<< شروع < قبلی 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 بعدي > پايان >>
|