نوجواني وعشق وروابط زودرس چاپ
مقالات شما
پنجشنبه, 30 آذر 1385 11:33
تعداد بازدید :6761

دو تا شاگرد خصوصي پسر دارم كه با هم فاميلن و تازه پا از نوجووني به جووني گذاشتن. دو سه جلسه بود كه ديدم حواسشون به درس نيست و نمره هاشون بد مي شه. به مامان و باباشون جريان رو گفتم. مشورت كرديم، قول دادن درس بخونن. اما وضع فرق نكرد. يك روز كه كلاس داشتيم، ديدم هردوتاشون به جاي توجه به درس، با هم حرفاي د يگه مي زنن و به هم ايما و اشاره مي كردن. وسط صحبتاشون فهميدم صحبت از دختراس. گفتم جريان چيه بچه ها؟! كم كم درد دلشون باز شدو گفتن يكيشون دو سه هفته است و ديگري دو سالست كه هر يك با دختري دوست شدن و پدر و مادرشون هم جريان رو نمي دونن. يك كمي از ته دل براشون صحبت كردم و حقايق و تبعات چنين روابطي رو گفتم. جلسه بعد كه رفتم خونشون، گفتم خوب شروع كنيم تمرينا رو حل كنيم. گفتن آقاي فلاني امروز درس و كتاب را كنار بذاريد! گفتم چرا؟گفتن اين جلسه درس نمي خواهيم، براي ما صحبت كنيد.گفتم درباره چي؟ گفتن همون جريان جلسه قبل!هم متعجب بودم و هم خوشحال. باورم نمي شد نوجوونا و جووناي امروز گوش به اين حرفاوراهنمائي ها بدن، ولي ظاهرأاونا متوجه شده بودن كه از ته دل براشون حرف زده بودم و خلاصه بي ريايي و خلوص و محبت واقعي مثل هميشه كار خودشو كرده بود. آخه مي دونيد نوجوونا و جوونا چون دلاشون پاكه و هنوز آلوده به خيلي چيزا نشدن؛ وقتي نشونه اي از خلوص و صداقت و محبت حقيقي ببينن، گيرندة قلباشون فورأ پيام هاي از ته دل براومده رو مي گيره و رد خور نداره!

خلاصه تمام وقتِ كلاس خصوصي اون جلسه به حرف درباره دوست دختراي اونا گذشت. اوني كه دوستيش دو ساله شده بود مي گفت سرد شده و نمي دونست چطور ماجرا رو قطع كنه. بدبختيش اين بود كه يكي از دوستاش هم از ماجراي اون خبر داشت و اون مي خواست به دوستش بگه كه كلاً اين جور دوست بازي هااشتباهه؛ ولي چون خودش دو سال بودازاين روابط داشت، نمي دونست چه دليلي برا دوستش بياره كه قانعش كنه دوست دختر نگيره! اون يكي هم كه دوستيِ دو سه هفته اي داشت، چون از ماجراي اون يكي خبر داشت، مي ترسيد به عاقبت اون دچار بشه و با صحبت هاي من تصميم داشت دوستيشو قطع كنه ولي نمي دونست چطوري و از دعواي پدر و مادرش هم مي ترسيد!

پدر و مادر اولي تقريبأ ماجرا رو مي دونستن و دفعه قبل كلاس با پدرش صحبت كرده بودم. اوبا كمال تعجب مي گفت اين مسائل در خارج حل شده، ولي توي ايران حل نشده. تعريف كرد رفته بود قبرس، كنار ساحل، ديده جوونا تا صبح در كنار دريا در كافه ها با هم مي نشستن و مشروب مي خوردن و حرف مي زدن و صبح مي رفتن پي كارشون! اما پدر و مادر دومي اصلأ نمي دونستن. هر دوتاپسرك مي ترسيدن؛ چون مي گفتن برخورد پدر و مادرا در مورد روابط دخترا و پسرا متعصبانس و مثلأ خدا نكنه در رفت و آمداي فاميلي به يكي از دختراي فاميل سلام كني يا حرف بزني! طرفين فوراً فكر مي كنن خبرائيه! البته من تعجب كردم كه اگه اينطوره پس چرا پدر يكيشون اون طوري مي گفت ! خلاصه لَبّ مطلب اينكه هر دو مضطرب بودن و مي گفتن سرد شدن و نمي دونستن چه كار كنن. تازه وقتي من راه هاي ممكن رو توضيح مي دادم، دلشون برا دوست دختراشون هم مي سوخت كه اون طفلي ها دلشون مي شكنه! مي گفتن خوب ما رابطه رو به هم     مي زنيم؛ ولي ظلم به اونا مي شه! در دلم اينهمه ساده دليِ نوجووني رو و اينهمه عدالت فطري اونا رو تحسين مي كردم و باور كنيد از اين نظر در دلم قربونشون مي رفتم، ولي ديوانه شده بودم از دست پدر مادرا كه اين همه احساسات پاك فطري رو بي سرپرست و هدايت رها مي كنن! و اي كاش به امان خدا رها مي كردن، ولي متأسفانه به امان نفس و هوي رها مي كنن و به اين ترتيب ضربات عاطفي و روحي شديدي به بچه ها و خودشون وارد مي كنن!!

با اين حال از جمله به پسرا گفتم: اولأ از اين به بعد اين جور اسرار و مسائل خصوصي رو با همه كسي در ميون نگذارن. به خصوص با دوستاي همسن و سالشون! چون درسته همديگه رو بهتر مي فهمن و با هم راحت ترن ولي همسن و سالا، معلوم نيست راز دار باشن و بعدها ممكنه پشت سر هم صفحه بگذارن. ثانيأ تشكر كردم كه منو امين دونستن. بعد تأكيد كردم كه اين مسائل رو فقط و فقط با پدر و مادرشون در ميون بذارن. چون اونا هم پيش خدا مسئولن و هم نزد خانواده خودشون و هم پيش جامعه. اوانا بايد ياد بگيرن با مسائل صحيح و غير متعصبانه و با حكمت و مشورت و محبت و صبر و تحقيق و انصاف برخورد كنن و ساير نوجوونا رو هم مثل بچه هاي خودشون بدونن و آنچه برا خودشون نمي پسندن برا ديگرون هم نپسندن! بهشون گفتم: از برخورد خشن و عصباني اونا نگران نباشيد؛ گفتم: فوري مي ريد پيش پدر و مادراتون، اول مي گيد اشتباهي كرده ايد كه مي خواهيد زودتر جلوي اونو بگيريد؛ اونا رو بغل كنيد و ببوسيد و بگيد مامان، بابا، ما جز شما برااين جور موقعيت ها،كس ديگري رو نداريم؛ و خواهش كنيد شما رو ببخشن و خلاصه از صميم قلب محبتشون را بيدار كنيد و بعد ماجرا رو بگيد؛ مطمئنأ خدا كمكتون مي كنه! بعد با هم مشورت كنيد و بهترين راه قطع روابط رو بررسي كنيد و خودتونو جاي دوست دخترها و پدر و مادراي اوناهم بگذاريد و منصف باشيدو...

به ايشان گفتم عشق و دوستي و ازدواج مقدسه، ولي آدم كه نمي تونه با خيلي ها ازدواج كنه! نمي شه كه با چند نفر دوست بشه اون هم در نوجووني و يا اوايل جووني، و اسير تمام عيار احساسات اين سنين بشه. آدم عاقبت فقط با يك نفر مي تونه زندگي كنه. آيا توي اون سنين مي تونه بفهمه كه با كدوم يكي؟!! اگه مي شد بفهمي، خوب، آدم از راه صحيح و مشورت و رضايت طرفين و پدر و مادر ازدواج مي كرد؛ ولي وقتي نمي شه فهميد پس چرا چند نفر رو اسير كنيم و از نظر عاطفي و رواني بيچاره كنيم... ديديد كه خودتون صحبت از سرد شدن روابط كرديد... ازدواج وقت خودشو داره...!!

دوميه رفته بود به مادرش گفته بود و ماجرا تا حدي حل شده بود... مورد دو تا شاگرد من زياد شديد نبود، اما موارد وحشتناكي وجود داره كه دلها رو خون مي كنه! راستي اگه نوجووني بره و بخواد برا پدرش در اين مورد ها در دل كنه و خود پدره هم غير از خانمش با خانم هاي ديگه باشه چي؟! نوجوونه، دردش رو به كي بگه؟! يا اگه پدر و مادري طلاق گرفته باشن به كي بگه؟! كي به داد اين دلاي سرگشته و بيچاره كه دنبال يه ذره محبت، اين ور و اون ور حيرونن، برسه؟ آيا كي به جز ما پدر و مادرا و معلما و... بايد بستر سالمي برا روابط سالم فرهنگي و معنوي و مادي بچه هامون درست كنيم تا هم جسمأ رشد كنن و هم از نظر علمي و فني و هنري و اخلاقي و معنوي و... درد امروزة ما، درد ارتباطه! درد چطور با هم بودن و روابط صحيح داشتنه. آيا حق بچه هاي ما نيست كه درست عاشق بشن ، اونم عاشق يكي و بدون نابودي عواطف و احساسات و اخلاق و شخصيت و معنويت فطريشون، بتونن ازدواج كنن؟!...آيا هنوز هم نمي ترسيم!!  

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
حافظ ال  - چگونه با دختر فامیل رابطه برقرار کنیم ؟ |1387-5-14 17:55:39
چگونه با دختر فامیل که خیلی دوستش می دارم
چگونه رابطه برقرار کنم ؟راهنمایی ام کنید.
vargha  - راهکار |1386-5-8 04:55:33
همه ی دوستانم واقعیت های را بیان کردند.به
سبب مشکلات اقتصادی که در جامعه ایران وجود
دارد،و عدم مستقل شدن افراد در زندگی در سنین
جوانی ،نسل جوان ایرانی مشکلات فراوانی در
انجام ازدواج دارند.و یکی از وجوه زندگی انسان
تمایل به زندگی با جنس مخالف است.همانطور که
می دانیم روش هم خوابگی در غرب رو به ازدیاد
است.و این یکی از جنبه های زندگی افراد در غرب
شده است .ولی در جامعه ی ایرانی به سبب شرایط
فرهنگی که نشات گرفته از دین است افراد خود را
ملزم به رعایت یک سری از اصول می کنند.حال این
اصول ظاهرا رعایت شود یا عملا.همانطور که می
دان...
shamim  - عشق تا كجا رابطه تا كجا |1386-5-4 10:21:06
من فكر ميكنم عشق چندين درجه داره. از عشق ما
به پروردگار كه به قول دوستمون متعالي ترين
عشقه شروع ميشه تا ميرسه به موارد خيلي جزيي
مثل اينكه من ميگم عشق من فلان ماشين يا بهمان
غذاست. حالا شايد كسي بياد و با تعريفي كه از
عشق ميكنه اين طيف رو محدود كنه ولي واقعيت
اينه كه براي واژه عشق يك تعريف مشخص وجود
نداره و هر كس نظر خودش رو داره و البته به نظر
من علاقه زياد يعني عشق. داشتن چند نوع علاقه
با هم شدني و بي ايراد است به شرطي كه هر يك در
رتبه خود بماند و جاي سطح بالاتر را
نگيرد.مثلا عشق به كار به سطحي نرسد كه عشق به
همسر و فرزن...
toofa |1386-4-30 14:11:44
باید حتما محدوده دوستی برای هر کس با فرهنگ
محیط خودش مشخص باشد و در روابط نیز این موضوع
مطرح شود تا حداقل مشکلات احساسی بوجود آید
اما بسیار مهم است که این مورد ۲طرفه باشد چون
دویتی رابطه ۱طرفه نیت
ستوده  - موافقم |1386-3-28 10:38:58
مطالبی که همه دوستان نوشته اند وجوه مختلفه
حقایقی است درباره نوجوانان به همین جهت است
که خود نوجوانان و والدینشان و انان که
مسءولیت اجتماعی و فرهنگی واخلاقی ومعنوی
جامعه را دارند باید صمیمانه و منصفانه و
عاقلانه و متقیانه دربارهء موقعیت حال و
ایندهء ایشان تفکر و تصمیم گیری کنند و الا
احسسات و حالات متضاد نوجواني كار دستشان
خواهد داد. به طوري كه بعضي موارد آن ممكن است
جبران ناپذير باشد. محبت واقعي همهء دست اندر
كاران و خود نوجوانان به هم راهگشاست.
Gita |1386-2-31 05:05:39
منم با خانم شکیبا موافقم
آوا  - راه مواجه شدن با احساسات و عواطف |1385-12-16 03:50:14
همة آدمها احساسات و عواطف مختلفي رو تو
زندگيشون تجربه مي‌كنن. دورة نوجووني وقتيه
كه آدم براي اوّلين بار احساسات تازه‌اي رو
با شدّت زياد تجربه مي‌كنه و هنوز خودش هم
درست احساساتش رو نمي‌شناسه. اگه ما فرصت
داشته باشيم را جع به احساساتمون فكر كنيم و
يل احساسات مختلف خودمون رو براي يك نفر تعريف
كنيم و كلمات كافي و مناسب براي تعريف
احساسمون داشته باشيم و كسي هم كه به حرف ما
گوش مي‌ده، با ما همدل باشه و نخواد نصيحتمون
كنه يا ما رو به خاطر احساساتمون سرزنش كنه،
اون وقت احساس خودمون رو درست مي‌شناسيم و
مي‌فهميم كه چطور ...
نيايش  - هرچيزي عشق نيست |1385-12-5 17:23:57
شكيباي عزيزم به نظرت فوق العاده احترام
ميگذارم. به نظر اين حقير ما حق اينكه اسم اين
روابط خام بچگانه را عشق بگذاريم نداريم. چون
ما به احساساتمون درباره خداوند هم عشق
ميگوييم. بنابراين عشق آنست كه متعالي باشد و
اگر ريسمان ارتباط الهيمان با معبود پاره
گشته، آنرا گره زند و تا جاودانه ها در تارو
پودمان رنگ بدهد.
آوا |1385-11-23 12:51:52
اگه فرهنگ شکل نگرفته و پاک نوجوونها رو طوری
شکل بدیم که به قول شکیبا هر کسی رو دوست داشتن
احساس تعهد ازدواج(!)نسبت بهش نکنن وبدونن
واژه دوست داشتن خیلی بزرگه وازدواج فقط
۱مرحله خاص از اونه دوستیهای خیلی قشنگی رو در
آینده خواهیم داشت...
نکیسا  - حد روابط |1385-11-12 17:22:57
صمیمی شدن یک پسر و دختر در سنین نوجوانی و بعد
هم رابطه خصوصی برقرار کردن خطر ناکه . همه
عاطفه دارند و کشش بین زن و مرد هم قوی هست و در
این رابطه خصوصی بالاخره یک نفر صدمه جدی می
خوره
Faramarz |1385-10-28 15:34:31
به نظر من مونده تعریفمون از دوست دختر یا
دوست پسر چی باشه اگه منظورمون این باشه که
بخواهیم با او یه زندگی زن و شوهری مجازی
ایجاد کنیم این رابطه کلا غلطه اما اگه
تعریفمون یک دوست باشه که بیشتر از دوستای
دیگه باهاش صمیمی باشیم به نظر من هیچ مشکلی
نداره
ستوده |1385-10-10 06:18:34
شكيباي عزيز، درست است ولي در تعريف روابط
سالم بايد دقت كرد. در اين باره مي شود از خود
جوانان و خانواده ها كمك و مشورت گرفت.
شكيبا |1385-10-7 22:20:16
وقتي دخترها و پسرها نتونن با هم به طور صحيح و
طبيعي ارتباط داشته باشن، يعني دوستي معمولي
بين آنها وجود داشته باشه، هر وقت از كسي
خوششون اومد فكر مي‌كنن بايد اسم اونو عشق
بذارن. من فكر مي‌كنم بايد كاري كنيم جوونا با
هم ارتباطات سالم داشته باشن، نه اينكه اين
طور دخترها و پسرها رو از هم جدا كنيم.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."