زن وحقوقش چاپ
نوشته شده توسط گلی   
جمعه, 17 آذر 1385 12:16
تعداد بازدید :6435

محروم بودن از حق مشروع خیلی دردناک است. به خصوص وقتی از آن آگاهی داریم، می شناسیمش و در طلبش هستیم. از موضع دختر جوان ایرانی صحبت می کنم.

 باز صد رحمت به موقعیت الان. نسبت به 50 سال پیش که تحصیل دخترانمکروه تلقی می شد، خیلی پیشرفت کرده ایم. الان تعداد دختران در دانشگاه ها بیشتر از پسران است. اما آیا این برتری در تعداد(کمیت) کافی است؟ دختر بیست و چند ساله وقتی فارغ التحصیل می شود، کار می خواهد. اگر ازدواج نکرده باشد در صدد تشکیل زندگی است. در مورد کار که جو محیط های کاری برای همه واضح است. حضور موفق در بازار کار به معنای تبعیت از چهارچوب های مردانه ی حاکم بر روابط( مثل رقابت، بی رحمی، عدم تعاون) است. امکان اینکه با پیش گرفتن صفات زنانه (مانند همکاری، تعاون و مواسات) بتوان در امور کاری موفق بود، در نظام فعلی، بسیار دور از ذهن و بعید می نماید. به علاوه، خیلی از اوقات شاهد بروز آزار جنسی علیه زنان توسط همکاران مرد ایشان هستیم. آزار جنسی در محل کار به استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی گفته می شود. این آزار ممکن است حتی جنبه های خشونت آمیز به خود بگیرد. مثل رئیسی که به کارمند زن خود با ایما، اشاره و یا کنایه می فهماند که در صورت عدم پاسخ دلخواه رئیس به درخواست وی، از کار اخراج خواهد شد. همچنین تصویر زن سنتی با تصویر زن مدرن شاغل در تقابل و تعارض است. وظیفه ی زن سنتی ماندن در خانه تربیت فرزندان و تهیه ی غذا و در کل خانه داری است و تصویر زن مدرن به خلاف آن، در پی اشتغال، ترقی و صعود به مراتب بالای اجتماع است. زنان اغلب با ازدواج یا به دنیا آمدن فرزندان مجبور به ترک شغل خود هستند. که اولا آن ها را از ادامه و پیشرفت شغلی محروم می کند و اگر هم بخواهد دوباره مشغول به کار شود، احتمال کمی دارد که در سطح قبلی پذیرفته شود( مجبور به اشتغال در رتبه ی پایین تری است). از طرف دیگر، همین قضیه ی قابل اتکا نبودن نیروی کاری زن باعث بروز پیامد هایی منفی است. از جمله اینکه کارفرمایان کمتری متمایل به استخدام زنان هستند. چون همیشه احتمال کناره گیری وی به دلایلی که ذکر شد وجود دارد. همچنین در صورت پذیرش معمولا حقوق دریافتی زن پایین تر از یک مرد شاغل در همان سطح است.

 این از کار... حالا اگر بخواهد ازدواج کند: اولا که با نگاهی به نسبت تعداد دختران و پسران در دانشگاه دریافتن این نکته مشکل نیست که در سال های آتی پسر تحصیل کرده کمتر از دختر تحصیل کرده خواهیم داشت و البته که مرد باید از ترجیحا از سطح بالاتری از تحصیل نسبت به همسر خود برخوردار باشد. پس عده ای از دختران باید به سطح پایین تر تحصیلی همسر رضایت دهند و یا منتظر گزینه ی بهتر بمانند. واضح است که راه دوم خواهان بیشتری دارد. در نتیجه سن ازدواج بالا می رود و در طولانی مدت با کاهش جمعیت رو برو خواهیم شد. نکته ی دیگر بالا رفتن سطح توقع زنان است. زن به دلیل مدرک تحصیلی بالا تر مدعی فهم و شعور بیشتری نسبت به مرد است. مرد هم کمتر حاضر است اقتدار چند صد ساله ی خود را فدای تازه به دوران رسیدگی زنش بکند. زن هم عمرا زیر بار نمی رود. حاصل سست شدن بنیان خانواده و افزایش آمار طلاق است.

مطلب مثبتی در این زمینه به ذهن می رسد. مانند حدوث رنسانس که مرحله ای افراطی برای تعدیل عقاید تفریطی حاکم بر قرون وسطی تلقی می شود، پیشی گرفتن زنان بر مردان در تحصیل و نهایتا در بافت های شغلی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و اقتصادی (به دلیل داشتن تخصص و مدرک دانشگاهی) ممکن است سبب تعدیل نهایی در جایگاه این دو جنس در برابر هم در اجتماع شود.

در حال حاضر قانون ما شخصیت چندانی برای زن قایل نیست. مثلا در رابطه با ازدواج، وجوب رضایت پدر یا جد پدری بر ازدواج دختر باکره است. در نظر بگیرید پسر 15 ساله ای چون به سن بلوغ شرعی رسیده، برای ازدواج نیازی به اجازه گرفتن از احد الناسی را ندارد. چرا داشته باشد؟ مرد است... به سن بلوغ رسیده... از طرف دیگری خانمی در سن 30 سالگی و با داشتن مدرک دکتری به اجازه ی پدر و فقط پدر محتاج است. در نظر نگرفتن اجازه ی مادر خود دلیلی دیگر بر تبعیض علیه زنان است. نمی گویم برای ازدواج کسی به اجازه ی کسی دیگر نباید محتاج باشد، جون در بطن این رضایت اتحاد فعلی و آینده ی خانواده ها آرمیده است. صحبت سر این است که چرا پسران اجازه لازم ندارند و دختران محتاجند. و اینکه چرا اجازه ی پدر به تنهایی؟ حتی صحبت بر سر این نیست که در عمل و در واقعیت رضایت مادر هم ممکن است شرط باشد، مسئله این است که قانون یک کشور برای اظهار نظر تقریبا نیمی از ساکنانش به هیچ وجه ارزش قائل نیست. یا اینکه مثلا  قانون، به نام دین، اجازه ی خروج از منزل زن را به پدر یا شوهر سپرده. واضح است که هر انسان آزادی –به استثنای بردگان که آن ها هم دیگر وجود ندارند- حق دارد که در مورد آمد و شد خود صاحب اختیار باشد. ضمن اینکه در حال حاضر تقریبا همیشه کار و تحصیل مستلزم خروج از خانه است و بدین وسیله دست و پای زن برای حضور و تحرک در اجتماع بسته شده است. باز هم تاکید می کنم که جایگاهی که قانون برای زن قائل شده مهم است و نه آنچه در عمل صادق است. هرچند که بسیار دیده شده اند مردانی که به پشتوانه ی چنین قوانینی این حقوق حقه را از همسر یا دختر خود سلب می کنند. گذشته از مسایل کار و ازدواج باید به این ناظر بود اگر در زندگی زناشویی به مشکل برخورد کند غالبا قانون او را صاحب حق تشخیص نمی دهد. در مورد پوشش و ظاهرش قانون است که تصمیم گیرنده است نه خودش. همچنین 6 سال زودتر از مرد دارای مسئولیت جزایی می شود. بدین معنی که از 9 سالگی بالغ حساب شده و مجازات های کیفری در مورد او قابلیت اجرایی می یابد. در حالی که سن بلوغ پسران 15 سال است. همچنین شهادت، ارث و دیه به همین صورت در مورد مرد و زن متفاوت است و البته که طبق روال معمول زن است که به عنوان یک شخصیت مستقل و یا برابر با جنس دیگر به حساب نمی آید...

همه ی این مطالب بارها در مقاله های متفاوت به رشته ی تحریر در آمده و ما هم بارها خوانده ایم و از تمام این مسائل و مشکلات خبر داریم. قصد من هم تکرار مکررات نیست. من می خواهم بپرسم که چرا چنین است؟ مشکل از کجاست؟ از اسلام؟ از دولت؟ از نظام؟ نه والله. منشا این مشکل خود من و شما هستیم! چطور؟ یک لحظه مقایسه کنید. آیا می توان سر یک زن فرانسوی با زور چادر کرد؟ یا او را از حقوق بدیهی اش محروم ساخت؟ اما این کار را می شود با زن افغانی و ایرانی کرد. آن وقت است که مثلا زن افغانی قادر به باز کردن این یوغ از گردن خود نیست و نیاز به منجی دیگری غیر از خود مانند آمریکا دارد. اگر تا 200 سال دیگر آمریکا حمله نمی کرد او همچنان از تحصیل محروم و محبوس در خانه بود. آیا علت غیر از این است که تصور زنان از خودشان یک تصور غلط و دسته پایین است؟ غیر از این است که زن جهان سومی بر وظایف و توانایی های خویش آگاه نیست و جز عده ی معدودی از ایشان قادر به خارج شدن از این حصار محدودیت نیستند؟ من با مثال زن فرانسوی و افغانی نمی خواهم بگویم که فقط در ایران است که حقوق زن پایمال می شود، یا کشور های پیشرفته کعبه ی معبود حقوق زن است. من از اصول و چارچوب فکری افراد می گویم. در حقیقت بستر پرورش شرایط موجد تضییع حقوق زن، خود جامعه به معنای تک تک افراد آن و به خصوص خود زنان جامعه هستند.

یک قانون وقتی در جامعه ای قابل اجراست که از تقابل و روابط اجتماعی افراد بر آمده باشد. تا وقتی که زنان و دختران ما تصور درستی از خویش نداشته باشند، جایگاه خود را نشناسند و اجازه ی اجحاف بر حقوق خود را به دیگران بدهند همین آش است و همین کاسه. در واقع تغییر و اصلاح در ساخت و بافت جامعه از بالا و توسط حکومت نیست که انجام می گیرد، هر چند که نقش آن را نمی توان از نظر دور داشت. اما عامل اصلی بر اثر تحول در زمینه ی اجتماعی و از پایین است که انجام می گیرد. بنابراین وضع قوانین حامی حقوق زن شاید نتایج اندکی را به دست بدهد اما تحول واقعی وقتی متحقق می شود که ذهنیت فرد فرد افراد جامعه تعالی یافته و جایگاه، وظایف و حقوق زن را بشناسد و به آن احترام گذارد. در این صورت حتی با قوانین فعلی هم به نظر می رسد حق زنی ضایع نشود. چون در واقع قانون نظم دهنده ی روابط بر آمده از اجتماع است و جایی که این روابط با قانون هماهنگ نباشد، قانون است که شکست می خورد.

تا بوده مرد به پشتوانه ی توان بیشتر جسمی، ترکتازی کرده و این مسئله ملکه ی ذهن زن شده که کمتر است چون ضعیف تر –تاکید می کنم ار لحاظ جسمی- است. حتی گاهی مبارزه علیه این موضوع خود دلیل پذیرش و باور آن توسط زنان است. از طرف دیگر همان طور که ذکر آن رفت روابط حاکم بر روابط اجتماعی، چه داخلی و چه بین المللی، مطابق با روح لطیف زنانه نیست. به همین دلیل صرف اینکه زن برای پیشرفت اجتماعی خود را ملزم به تقلید رفتار مردانه می داند، موجد احساس ضعف و کمبود زن در برابر مرد است. این در حالی است که ساختار جامعه از این لحاظ درست نیست. چه که اگر ساختارها زنانه بودند، نه شاهد جنگ بودیم و نه خونریزی و نه رقابت در صحنه ی بین المللی و نه این مشاکلی که در حال حاضر گریبان گیر کشور هاست. در واقع زن امروزی خود را با چارچوب غلط موجود می سنجد و به دلیل عدم تطابق احساس ضعف می کند. می کوشد که مرد باشد و صفات مردانه از خود بروز دهد. حتی در فیلم ها شاهد زنان بزن بهادر زیبا و خوش لباسی هستیم که این طرز تلقی را تقویت می کنند.

 لازم به توضیح است که منظور از زنانه بودن ساختار ها این نیست که زنان در راس امور باشند. منظور این است که صفات و ارزش های لطیف منسوب به ذات زن باید حاکم باشند. مثلا محبت منسوب به مادر و زن است. اگر در امور بین المللی اصل محبت بود، الان ما جایی نبودیم که در حال حاضر ایستاده ایم. کدام ساختار با حاکمیت صفات زنانه می تواند شاهد مرگ یک کودک در هر 5 ثانیه باشد و برنج مازاد خود را به دریا بریزد تا جلوی افت قیمت آن را بگیرد؟ 

در این موجز برای حل این معضلات راهکاری پیشنهاد نشده و قصد هم ارائه ی آن نبوده. منظور شناختن ریشه ی مشکل است. چه که اگر دکتری درد مریض را نداند قادر به معالجه نیست. حال باید دید برای حل این مسئله و تغییر یک تصور چند هزار ساله باید چه اقداماتی انجام داد و چه برنامه ریزی هایی کرد تا از بستر جامعه زنانی تربیت شوند که آگاه به وظایف و حقوق خود بوده، به خود احترام گذارند و خواستار حقوق واقعی و حقه ی خود نه در کلام بلکه در عمل باشند. که البته این امر کار یک نسل و دو نسل نیست. اما این مطلب نباید منجر به دست روی دست گذاشتن ما شود. چه که خشت های اول را ما هستیم که می گذاریم و چون خشت اول بنهاد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج. یا حق.

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
راضیه  - تحصیلات |1386-9-10 09:19:47
متشکرم از نویسنده یکی از راههای رسیدن به
این اهداف تحصیلات عالیه است که همه افراد
جامعه بایداز ان برخوردار باشند
shafigheh  - fogholadast |1386-1-17 17:23:30
aziz man khoshalam ke shoma dar in mored matlab neveshti akhe midoonin in khode
ma zanan hastim ke bayad az hooghooghe khod agah bashim va zoor ro napazirim na
inke barkhorde badi dashte bashim vali bayad az hooghooghe khod ham agah bashim
aziz man hooghoogh mikhoonam doos daram komaket konam.tayid va tofigh badragheye
rahet.
آوا |1385-11-28 11:55:41
حق با شماست. امروز زماني است كه مي‌توان ظلم
تاريخ نسبت به زنان را جبران كرد. ما در آستانة
عصري نو قرار گرفته‌ايم كه مي‌توانيم خيلي
از كاستيهاي گذشته را جبران كنيم و آيندة
بهتري را براي خود و فرزندانمان رقم بزنيم.
آنچه در طول تاريخ بر زنان يا هر گروه ديگري از
انسانها گذشته است يك درس است كه آنها را براي
انجام سهم خود در تاريخ آينده تواناتر كرده
است. زنان صفاتي را آموخته‌اند و ديدگاهي را
پيدا كرده‌اند كه مي‌تواند به ساختن تمدن
آينده كمك كند. آنها در زندگي خانوادگي و در
كنار همسر و فرزندانشان ياد گرفته‌اند كه
چطور مي...
عارف  - خیلی خیلی عالی بود. |1385-10-5 04:48:34
بسیار عالی بود. از نویسنده گرامی بسیار
متشکرم. به امید روزی که همه از حقوق خود مطلع
باشند مخصوصاً جامعه نسوان.
فریبا |1385-10-2 00:08:50
عالی بود ! حظ کردم

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."