شهامت متفاوت بودن چاپ
جمعه, 17 آذر 1385 12:19
تعداد بازدید :6961

اگر در کنه و ذات جوان به کنکاش پردازیم، به چیزی دست می یابیم که نه د رغیر او موجود است و نه جز او دارای آن و آن « شهامت متفاوت بودن» است. حا ل این سؤال مطرح می شود که متفاوت بودن از چه ؟ و اگر بتوان آن را پاسخی درخور و مناسب داد،  بی شک به لزوم داشتنِ چنين شهامتي نیز می توان پی برد.

همیشه برای متفاوت بودن مثال شناگری که بر خلاف جریان آب شنا می کند در ذهن تداعی می شود. ولی آیا می شود مثالی ملموس تر برای متفاوت بودن آورد؟

آنچه مسلم است این است که برای متفاوت شدن با محیط اطراف خود،  به ايمان و اعتماد به آنچه که خود دارائیم،  نیازی اساسی است. آیا می توان سختی این تفاوت را تحمل نمود، وقتی که خود هنوز به آن اعتماد نداریم ؟

شاید باید چنان اعتماد و یقینی به آنچه دارائیم و نزد مان است، داشته باشیم که برای مثال اگر دیگران بگویند حال شب است،  ما به یقین بدانیم و بگویم که نه اکنون روز است. در نظر اول این مضحک به نظر می رسد . مگر می شود وقتی همگان و یا اکثریت مردمان، یک چیز را قبول كرده اند و به آن خوگرفته اند و آن را حقیقت     می پندارند، به تنهایی با آن مقابله نمود ودراين مسيرفقط به گفتار اکتفا كرد؟ وحتي در عمل و کردار نیز خلاف آن را ثابت نمود ؟

یک مثال دیگر این نکته را روشن تر می سازد . همه می گویند و باور دارند که جامعۀ امروز ایران رو به ویرانی و خرابی می رود و دیگر امیدی به آبادی این ویرانه نیست. حال اگر کسی پیدا شود که یقین داشته باشد که حتی یک نفر نیز می تواند در اصلاح و آبادانی جامعه و ملت خود نقش مهمی داشته باشد و نه در گفتار و پندار که در کردار نیز آینۀ تمام نمای این اعتقاد باشد ، اولین برخورد و عکس العمل دیگران با اوچه می تواند باشد ؟ مخالفت؟ آری و همین جاست که انسان شهامت و جسارت، لازم دارد تا بر خلاف اعتقاداتِ مخرِّب اكثريت ِجامعه گام بردارد و هر مخالفت و مقاومت و شماتتي را از سوی آنان بپذیرد و با صبر و پایداری به راه ناهموار و سختِ درپيش روي خویش ادامه دهد.

حال شاید کسی بپرسد که اصلاً چه نیازی به متفاوت بودن است؟ ما هم همرنگ این جماعت خواهیم شد. من هم چون کاه در انبوه این خرمن گم خواهم گردید و چون قطره در ژرفای این دریا غرق!

به راستی می توان همرنگ جماعتی شد که بوی نامطبوعشان،  هفتم آسمانِ خدا را هم فرا گرفته است ؟ جامعۀ رسوا و سرکشِ بشر نابالغ امروزی؟ آن چه وجدان بیداری است که این رسوایی را به جان خریدار شود؟ آن چه قلب هشیاری است که احساس خمودتی اینچنین را پذیرا باشد ؟ و آن چه چشم بینایی است که بر راستی و حقیقت جویی بسته ماند؟

آری ، چیزی که جوان با آن جوان و پُر تَوان است، شهامت متفاوت بودن با دنیای پلیدی و دروغ وريايِ پيرامون خویش است . و دریغا که قلبِ جوانِ متحرك برخاك گهربارایران زمین، مدتهاست که مبدل به سردخانه اي تنگ وتاريك گردیده است.

شاید آنچه دردست های اوست وی را محکم نگه نمی دارد. شاید آنچه در قلب اوست وی را به اعتماد نمی رساند و شاید هنوز نمی داند که در چه گندابی برای شنا دست و پا می زندو یا شاید می داند و نمی تواندخودرا از سنگینیِ گل و لای پرتعفنش بیرون كشد.

به راستی آنچه این یقین و اعتماد پولادین و این شهامت و شجاعت راستین را به قلب انسان می آورد چیست ؟

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
شكيبا |1385-10-7 21:37:43
مقالهء جالبي است. اما به نظر من چنين مي رسد
كه مسأله اصلا اين نيست كه ما شبيه ديگرانيم
يا متفاوت با آنها. اگر بخواهيم بر اين اساس
تصميم بگيريم خيلي نادرست است. ما بايد شهامت
داشته باشيم كه راه درست را برويم چه شبيه راه
ديگران باشد چه متفاوت با آنها. به علاوه شبيه
كه و متفاوت با كه؟ در دنياي ما آنقدر آدمهاي
متفاوت با هم زندگي مي كنند كه ديگر نمي توان
از فرهنگ و رسوم كل جامعه سخن گفت. مثلا بعضي
جوانان فكر مي كنند با نوع خاصي پوشش يا رفتار
مي توانند خود را از بقيه متمايز كنند اما در
حقيقت اين كار را با تقليد از يك گروه كوچك
ا...

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."