پنجشنبه, 03 اسفند 1385 12:59 |
«از عجايب روزگار مردي بود با 2 ردٌ پا. هر وقت راه مي رفت مي ديد كه 2 ردٌ پا از او بر جاي مانده. حيرت زده مي شد اما علت را نمي دانست. از آن عجيب تر اينكه بعضي مواقع پيش مي آمد كه فقط يك ردٌ پا وجود داشت. كم كم متوجه اين قانون شد كه هر وقت مريض مي شد، گرفتار مي گشت و يا بلايي بر سر او مي باريد، تنها يك ردٌ پا بر جاي مي ماند . روزي در حين دعا و مناجات، نجواي خداوند را شنيد كه به او فرمود: مي داني ردٌ پاي دوم از كيست؟ گفت : نه ! فرمود : از منست.
|
ادامه مطلب ...
|
|
پنجشنبه, 03 اسفند 1385 12:44 |
آیا این زمانۀ بی آغاز سرانجامی چنین تلخ را به خود خواهد دید ؟ آیا جهان و جهانیان از هُرم جنگهای خانمانسوز و جانسوز جانی سالم به در خواهند برد؟ هزارن قلب ملتهب در جهانی ملتهب در انتظار رستاخیزی پایان دهنده و تکان دهنده اند . هزاران چشم ، چشم به راه رجعت مسیح ، سوار بر ابرها ، از آسمانند . هزاران دیده به صبح طلوع شمس مهدی از افق تیره گون زمین خاکی دوخته شده . صدها دست به دعا برخاسته تا مهرِ هوشیدر از سرزمین مهرپرور ایران پدیدار گردد. صدها زبان رب الجنود را به بی زبانی صدا می زنند ...
|
ادامه مطلب ...
|
پنجشنبه, 03 اسفند 1385 12:18 |
ستايش پاک يزدان را که چهره ي ياران را مانند آتش برافروخت تا پرده ي نادانی بسوخت و هر پاک جانی آئين آسمانی آموخت و ديده از جهان و جهانيان بدوخت و گنج جاودانی اندوخت. خوشا به حال شما که فرخنده طالع بوديد و بلند اختر و مهرپرور و پاک گهر و از اهل خاور، زيرا مهر انور از آن کشور درخشيد و صبح جديد از آن اقليم پديد شد. هر هوشيار بيدار شد وهر پاکدلی از بند آب و گل رهائی يافت و مانند مرغان آسمانی در اين اوج يزدانی پرواز نمود و در گلشن راز بر شاخسار عجز ونياز با بلبل انباز همدم و دمساز شد. اين چه بخشش است و اين چه دهش که جهان آفرينش را آرايش نموده هرچند کنون نمايش ندارد ولی آينده چنان تابش نمايد که خاور و باختر را پرتو بخشايش بخشد. آفرين بر اين آئين که هر گوهر پنهان در کان ايران را آشکار و عيان نمود و تخم پاکی که حضرت زرتشت افشاند به ريزش ابر بخشش انبات کرد...(6-255)
|
ادامه مطلب ...
|
چهارشنبه, 02 اسفند 1385 09:06 |
درزيرآفتاب گرما بخش معبود عالميان نشسته بودم وبه عظمت دنياي مادي همراه باتمام زيبايي هاي نهفته درآن مي نگريستم، وبه يكايك مراتب هستي درعالم وجود مي انديشيدم. دررشته ي افكارم مروري برانسان، به عنوان اشرف مخلوقات انداختم، ودراين ميان عقل وقلب دو گنجينه ي الهي كه خداوند آن را براي انسان به ارمغان گذاشته، نظرم راسخت معطوف خود ساخت؛ دوگوهر گرانبهايي كه درگردابي ازمفاسد اخلاقي واجتماعي، تحت دسيسه هاي نافرجام دنياي به اصطلاح متمول امروزي قرار گرفته است؛ گردابي كه روز به روز بشر را بيشتر وبيشتر به اعماق انحطاط ونابودي فرومي كشد؛ تاجايي كه ديگر ازعقل وقلب فقط يك وجود فيزيكي به نمايش مي گذارد، وتمام پيكره ي انساني را تحت سريان وفرمان خود درمي آورد؛ ومن وشما به عنوان يك موجود متحرك انجام دهنده فرمان هاي او هستيم. ولي درعوض ازطرف اعضاي اين دنياي متمول امروز، وبه خصوص ازجوانان اين مرزوبوم، لقب دلفريب مديست را مي گيريم وخودرا به عنوان يك فرد بافرهنگ جامعه محسوب مي كنيم. تمام زندگي ما،هرروز، هرلحظه، هرساعت، هردقيقه وهرثانيه براساس واژه زيباي مدتغيير مي كند.
|
ادامه مطلب ...
|
جمعه, 20 بهمن 1385 01:08 |
نسل جوان کنونی، به سمتی پیش می رود که از خیلی مسائل دور می شود. یکی از این مسائل، دین است. در صورتی که دین تنها راه حل و بهترین گزینه برای نجات تمام مشکلات بشری از این گرداب فساد و تباهی است. دین باید سبب اتحاد و محبت باشد. تنها گزینه برای کمال، دین است. رسالت پیامبران برای تربیت و راهنمایی بشر بوده است؛ زیرا انسانها خود به تنهایی نمی توانند راه کمال خود را بدون هیچ راهنما طی کنند. اگر انسان درست تربیت نشود با حیوان تفاوتی ندارد. آن الگوهای تربیتی راکه در شان یک انسان است، می توان در دین یافت.
|
ادامه مطلب ...
|
|
|
|
<< شروع < قبلی 11 12 13 14 15 16 17 18 19 بعدي > پايان >>
|
صفحه 13 از 19 |