آنچه در بازپروري معتادان بايد حتمأ لحاظ گردد |
جمعه, 11 شهریور 1384 11:49 | ||||||||||||||||||||
تعداد بازدید :6862 | ||||||||||||||||||||
در جهان متزلزل و پر آشوب كنوني كاروان بشريت به سوي مقصدي ظاهرأ نامعلوم به پيش مي رود؛اين، كاروانيست نااميد و سرگردان كه در صحراي بيكران وجود در جستجوي راه، حيران مانده است و بر سرنوشت محنت بارخود مي انديشدو گويي كه شكوه فريبنده مدنيت مادي التهاب دروني او را فروننشانده و نوشدارويي هم نيست كه تشويش و نگرانيش را در اين تنگناي تاريخ، تسكين دهدو بر جانش مرهمي نهد و ضمير بي قرارش را آرامشي بخشد . نظري به اين حال رقت بار بشري چنان پيشرفته در علم و صنعت ولي چنين درمانده و گرفتار در بارگاه معرفت حق ، ما را به ياد اين بيان ملكوتي مي اندازد كه " الا به ذكر الله تطمئن القلوب" توسعه روزافزون و وحشت بار استعمال نا مجاز مواد گوناگون مخدر، به خصوص در نسل جوان، نموداري از بحران دروني بشري است كه از طبيب ملكوتي خود غافل مانده و به جاي درمان معنوي، به نسخه هاي فريبنده بدلي عالم خاكي دل بسته است كه نتيجه آن لذت پرستي و اعتياد جسم است ؛ جسمي كه معبد روح مي باشد و نتيجه ديگرش دگرگوني قلب است، قلبي كه عرش رحمن محسوب شده است . انقلابات و تحولات علمي و تكنولوژي ، بشر درمانده را از روحانيت و عشق ، دور و مهجور ساخته است ؛ در اين حالت او قواي رواني و بنيه اجتماعي خودراكه هماناايمان و اتكاء به حق است از دست داده و ضعيف و نا توان گشته و چنين است كه بر اثر تشويش وعلل ديگر، عده كثيري به استعمال مواد مخدر و آرام بخش روي آورده اند. در افزايش اعتياد به مواد مخدر عوامل مختلفه اي در كارند كه از جمله آنها عوامل رواني ، بيولوژيكي، خانوادگي ، روحاني ، اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و غيره است . عواقب و پيامدهاي چنين مصيبتي نيز نه تنها روي اشخاص به طور انفرادي تأثير مي گذارد ، بلكه پيوند خانوادگي و تعلقات عاطفي ناشي از آن را به هم مي زند و موجبات از هم گسيختگي اين واحدمهم اجتماعي را فراهم مي آورد و ثبات و استحكام را در زندگي زناشويي و خانوادگي متلاشي مي كند . معتادان به عنوان بيماران رواني كه گرفتار عادتي مضرند ، نيازمند توجه و عنايت فردي و صبر و شكيبايي اطرافيان مي باشند . آموزشهاي لازم به همسران و فرزندان و خانواده هاي معتادان ترك داده شده ، شرط لازم براي جلوگيري از مراجعه مجدد اين بيماران رواني به عادت مضره پيشين است . فراهم آوردن محيطي سرشار از عشق و محبت به نحوي كه هر يك از ايشان احساس كند مورد علاقه و توجه كساني است كه براي او عزيز و ارجمندند ، بازگشت به منجلاب اعتياد را غير محتمل تر و بعيد تر مي سازد . متأسفانه بسياري از خانواده ها علي رغم عشق و علاقه اي كه به اعضاي معتاد خانواده خود دارند ؛ چنان از شناعت اعمال ايشان و ناشايستگي رفتارشان به ستوه مي آيند كه قدرت انجام دادن عمل صحيح را در احيان مقتضي از دست مي دهند . لذا لازم است در احيان بازپروري معتادان ، آموزشهاي دقيقي كه جنبه هاي عملي كافي را شامل باشد، به خانواده هاي ايشان ارائه گردد. جامعه يكي از مسببين اصلي و بي چون و چراي روي آوردن بهترين اعضاي خود به دام اعتياد است . از اين رو ضروري است به شكل تداركات صميمانه ، براي ورود مجدد افراد معتادبه دامن خود، برنامه هاي باز يافتن مجدد هويت و منزلت اجتماعي را براي ايشان در نظر گيرد . في المثل، لازم است به ايشان مشاغل آبرومندي آموزش داده شود وحمايت هاي لازم به صورت توصيه نامه و ايجاد شرايط كار و شغل كه فرد را در موقعيت حفظ عزت نفس و منزلت مطلوب اجتماعي قرار دهد ، صورت پذيرد . فقدان روحانيت كه علت العلل تمام دردمنديهاي بشر امروز است، در اين مقوله رنج آور نيز تأثير شديدي بر جاي مي گذارد؛ لذا لازم است به روشهاي صحيح و به شيوه هايي كه جذاب و گيرايي لازم را داشته باشد ، حب الهي و خشية الله و تمايل به تحكيم مباني ايماني و روحاني در اين گوسفندان دور مانده از گله شبان الهي را، تقويت نماييم . موعظه و نصيحت ، كثرت دعا و مناجات و اصرارهاي منتهي به اجبار براي اداي صلوة و فرائض يوميه، تا كنون در هيچ قلبي منجر به ظهور شكوفه هاي ايمان و شوق معرفت نگشته است ؛ لذا لازم است با تمسك به اصل آزادگي انسانها و بيان الهي (( لا اكراه في الدين )) با ملايمت ومهرباني با ارواح و قلوب بيمار و پژمرده اين نفوس ارتباط برقرار گردد تا ايشان خود با ميل و رغبت به سوي قبله عشق الهي روي آرند و مادام كه چنين آمادگي روحأ و قلبأ حاصل نشده است هيچ نوع جبر و الحاحي براي اداي فرايض ايماني صورت نگيرد و تنشي نسبت به دعوت اجباري ايشان به مبادي ديني،ايجاد نگردد . در نهايت، در اذهان هر يك از نفوسي كه واقعأ قصد كمك به معتادان را دارند، تغيير رويكردي نسبت به تعريف معتاد و اعتياد ضروري به نظر مي رسد . اعتياد يك خطا و اشتباه صرفأ فردي نيست كه با مجازات و مكافات شخص معتاد، بتوان آن را جبران كرد. اعتياد مسأله جامعه ما و تمام جوامع بشري در سالهاي اخير است و همچون يك بيماري مسري هر اراده اي را كه اندكي سست شود و هر قلبي را كه لختي بلغزد و هر ايماني را كه اندكي فرو كاهد ، زائل مي سازد و خود بر روح و روان و قلب و اراده شخص مستولي مي شود و به سرعت عناصر شخصيت فردي رااز ميان مي برد ؛ لذا معتاد نيازمند مراقبتي طولاني ، صبورانه و دلسوزانه و مهم تر از همه، عاشقانه است واين كاري است كه به خاطر اجتماع و به خاطر ديگراني كه بالقوه در معرض اين مرض هولناك اجتماعي هستند، بايد صورت پذيرد.
Powered by !JoomlaComment 3.26
3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved." |