|
نوجوانان و جوانان مظلوم جهان ما در شرايطي مثل شمع آب مي شوند كه افكار عجيب و غريب بعضي سياسيون و بعضي عالم نماهاي جهان ما ، آنها را به خواب عميقي از پوچي و غفلت و غربت برده است . افكاري در جهان ما جاري است كه قدر و مقامي براي پاكدامني قائل نيست. اين افكار وهم آلود، همچنين ارزشي براي شخصيت و احساسات و عواطف نوجوانان و جوانان نمي شناسد، و در اثر همين غفلت است كه احساسات و عواطف پاك آنان له شده و به لجن كشيده مي شود. |  |
اين افكار وهم زده جنون آميز ، ارتباط غلط دختران و پسران و حتي همجنسان را موجب شكوفايي شخصيت و كمال آنان تلقي مي كند و چنين روابطي را ضروري مي داند ! بنابراين هر چيزي كه اين ارتباط را محكم سازد مقبول و هر چه آن را محدود و مشروط سازد ، مضر به شمار مي رود . فرهنگ برهنگي يا لباس بدن نما و تنگ، آرايشهاي افراطي كه بعضأ رائحه اي از زيبايي و ملاحت و جمال نيز ندارد ، به كار بردن كلمات زشت و بي محتوا و بي هدف در ارتباط گفتاري، پرسه زدن در معابر براي جلب و جذب توجه ديگران، اشتغال ذهني و قلبي به فيلمها و داستانها و صحنه هاي محرك جنسي، پناه بردن به مواد مخدر و امثاله، روحيه پرخاشگري و سلطه جويي از يك سو و تسليم و خود فروشي از سوي ديگر ، ارتباط نوجوانان و جوانان را مسموم و بي سرانجام ساخته. چه ناله هاي جانسوز شبانه و چه اشكها و خون دلهاي روزانه كه به علت سرخوردگي در اين روابط ، شمع وجود نوجوانان و جوانان عزيز بي گناه را آب نكرده!! چشمان معصومي كه برق شادابي اش در اثر عواقب اين روابط ، رو به بي فروغي و بي تفاوتي و يا اضطراب و ترسي جانسوز ، مي رود؛ دلها را به درد مي آورد. اي عزيزان، ظاهرأ به اين نتيجه رسيده ايد كه كسي ديگر به فكر شما نيست. كسي نيست كه نهال وجود شما را مواظبت كند، آب دهد تا نشكند و بزرگ شود. شكسته دل و پزمرده، تنها راه نجات را در اين ديده ايد كه به سيم آخر بزنيد و با هم سن و سالان خود ، غم و غصه هايتان را قسمت كنيد و روابطي آزاد و معصومانه و خالصانه ايجاد نماييد. اما غافل از اينكه چون در اثر اين روابط بي حد و مرز ، پل هاي پشت سر شكسته مي شود، يكباره مي بينيدكه هر چه جواهر معصوميت و پاكي و صفا در گنجينه قلب هايتان بود ، به پاي گرازهاي نا پاكي ريخته و در سيلاب فنا نابود شده و جز دلزدگي و پوچي و افسردگي و انواع مريض هاي جسمي و روحي چيزي باقي نمانده. اما، اما، شما را به معصوميت و پاكي چشم ها و دل هايتان قسم ، كه لحظه اي گوش كنيد. ما والدين، و بعضي از دلسوزان اين خراب آباد ، اگر چه در اين جهان بي بنياد و فرهنگ مخدوش و منحطش، اسير آب و رنگيم و مشغول به شئون بيگانه و خويش ، آلوده ايم و آشفته ، درمانده ايم و بريده، و بدين سبب از محافظت نهال هاي وجود شما عاجز مانده ايم؛ اما نمي توانيم بيش از اين آب شدن شمع وجودتان را در برابر ديدگانمان ببينيم. بنابراين دست نياز به سوي خود شما دراز كرده ايم ، زيرا به تجربه فهميده ايم كه پاكي جوانان مؤثر است وآنان مي توانند عالمي را به حركت در آورند و زنده نمايند. ما التماس مي كنيم كه قصور و كوتاهي هاي ما را ببخشيد وبيائيدتا دوباره به آغوش هم باز گرديم. نجات ما و شما در دست چشمان و قلب هاي هنوز معصوم شماست. اگر ما آلوده ايم و بي حركت ولي شما هنوز مي توانيد خودتان و ما را دريابيد. حركت اين قلم كه اين سطرها را به خون دل و اشك ديده برايتان مي نويسد، خود دليلي است بر اينكه خدايي مهربان به فكر ماست، والا دلي پيدا نمي شد كه اينچنين بنويسد. ما از او غافل شديم ولي او از ما غافل نشده. بدانيد كه چنين دلهايي كه به عشق شما مي طپد هنوز وجود دارند و بدون احساس تقدس و تكبر و فخر فروشي و امر و نهي و نصيحت ، آرزومندند كه شما به معصوميت و پاكي چشمها و قلب هايتان برگرديد و دست ايشان را بفشاريد كه سخت محتاج دستهاي شمايند. آن وقت است كه به گرمي دستهاي هم مي توانيم جهاني دوباره بسازيم. خدا اينجاست؛ او با ماست؛ دوست ماست؛ ما را دوست دارد و براي خاطر ما تحمل همه گونه تهمت و افترا و دروغ و ريا و بلا را نموده. به چنين دوست جفا نبايد كرد . يك قدم به سويش برگرد تا ببيني كه قدم ها به سويت مي شتابد. قربان چشمانت كه هنوز برق شوقش از پشت نگاه مضطرب و غم آلوده ات پيداست.
|
.gif)
