لزوم وجود اديان چاپ
پنجشنبه, 27 مرداد 1384 12:55
تعداد بازدید :6227

دين به معناي راه و روشي است كه خدا توسط پيامبران كه مظاهر امر و قدرت او ميباشند؛ براي بشر نازل فرموده تا آنان را در چند راهي هاي پر شك و ترديد زندگي، هدايت و راهنمايي فرمايد . برنامه اي كه اديان الهي براي هدايت انسانها به آنها ابلاغ كرده اند بدون هيچگونه شك و دودلي عالي ترين و كامل ترين برنامه زندگي بشر است و وجود چنين برنامه اي براي ارشاد عالم انساني، نه تنها لازم بلكه اجتناب ناپذير است ؛زيرا همانگونه كه تاريخ بشر ثابت كرده است، كليد سعادت بشري و خوشبختي عالم انساني جز نزد خداوند متعال كه خالق سعادت و نيكبختي است، در اختيار هيچ كسي نيست .

تاريخ پر فراز و نشيب بشريت ، همچنين بيان ميكند كه انسانها از دير باز نياز خود را به داشتن خالقي متعال و معبودي بي همتا كه راه و روش صحيح زيستن و با عزت زندگي كردن را به آنها ابلاغ كند، نشان داده اند و از آثار آن مي توان به پيدايش مكاتب ، عقايد و در حد عالي تر و مقدس تر اديان الهي، اشاره نمود كه هر يك با توجه به محدوديت هاي زماني و مكاني خويش توانسته اند به پيشرفت هاي قابل توجهي برسند و سبب ازدياد عدد مؤمنين به شريعت خود و در نهايت خدمت به عالم انساني، شوند. آئين ها و مكاتبي چون آيين ماني ،آيين كنفسيوس ، حتي عقايدي چون بت پرستي ، پرستش مظاهر طبيعت نظير خورشيد و ماه ، حيوانات و گياهان و نهايتأ اديان الهي همه گواه اين مطلب هستند كه نياز به برنامه اي كه راه را به انسانها آموزش دهد نيازي ذاتي وهميشگي است .

اما اين باور و عقيده عمومي با ورود به قرن نوزدهم ، قرن آغاز اكتشافات علمي بزرگ ، دستخوش تغيراتي شد . با گسترش دانش بشري و بخصوص پس از ورود به قرن سرنوشت ساز بيستم كه از آن به عنوان بحراني ترين دوران تاريخ بشر ياد مي كنند ؛ كم كم اين باور در انسانها ايجاد شد كه با وجود دانش پيشرفته بشر ديگر نيازي به دين و آيين الهي نيست. پس شروع به رد اصول اديان الهي و تمجيد علم كردند و بر دين و دينداري تاختند .اين عقيده كه در ابتدا قابل قبول و جالب توجه به نظر مي رسيد ، كم كم بطلان آن بر عموم بشر ثابت گرديد و مشخص شد كه صبح كاذبي بيش نبوده است. اما به هر حال آثار خود را بر طرز تفكر عمومي بر جاي گذارد كه پيدايش مكاتب جديدي چون لامذهبي و لا ادري از نتايج آن مي باشد .

طبق آمار ارائه شده در 16 آگوست 2001 ميلادي، در دنياي كنوني حدود 850 ميليون نفر ملحد يابي دين وجود دارد كه بعد از اديان مسيحيت ، اسلام و هندو ، بيشترين تعداد را شامل است . با وجود چنين آمار هايي اعجاب انگيز، براي هر جواني در پويا ترين دوران حيات خويش اين سؤال پيش مي آيد كه به راستي كدام طرز تفكر و انديشه صحيح تراست ؟ تعداد قابل توجه بي دينان لاجرم انسان را وادار به تفحص در فلسفه دين و لزوم وجود اديان مي كند . چرا دين لازم است ؟ و اثرات بي ديني چيست ؟ اگر شما هم مانند من اين سؤالات را در ذهن خود داريد و هنوز پاسخي مناسب براي آن نيافته ايد؛ دعوت مي كنم نتيجه تفكرات مرا در اين رابطه بخوانيد . اگر بپذيريم كه مراتب وجود 5 مورد بوده و عبارتند از :

 جمادات ، نباتات يا گياهان ، حيوانات ، انسانها و نيز قوه الهي و يا روح القدس و نيز بپذيريم كه اين مراتب هر يك داراي روح مختص به خود مي باشند كه در نبات قوه ناميه ، وجه امتياز اين مرتبه نسبت به جماد و در حيوانات روح حيواني يعني قوه حساسه كه منضم به قوه ناميه است و در انسان قوه عاقله است؛ درخواهيم يافت كه انسان به عنوان اشرف مخلوقات باري تعالي امتيازاتي گرانبها نسبت به طبقات و مراتب پايين تر از خود دارد . مثلأ يكي از امتيازات انسان نسبت به حيوان كه يك مرتبه پايين تر از او قرار دارد چگونگي ارتباط او با طبيعت است ؛ حيوان اسير طبيعت است اما انسان به مدد قوه تعقل طبيعت را در جهت منافع خود به كار مي گيرد . يا اينكه تربيت در مورد حيوان معنايي ندارد مگر اينكه باز انسان وارد عمل شود و در جهت منافع خود تغييراتي را در حيات آن به وجود آورد ؛ مثل حيواناتي كه براي نمايش و سيرك تربيت مي شوند ؛ اما انسان بر خلاف حيوان به طور همه جانبه و بسيار آسان  تربيت مي شود؛ اما مربيان بشر كيستند ؟ اگر بپذيريم كه پيامبران الهي هر يك جز به قصد تربيت عباد به هيچ دليل ديگري ظهور نكرده اندو همواره دين وسيله اي براي تربيت خلق بوده است، اينك پاسخ دادن به اين سؤال كه چرا دين لازم است ؟ كار آساني است ؛ عدم تربيت يا تربيت نامناسب و غلط،سبب خطاهايي نظير آدم ربايي ،سرقت و بسياري  از جنايات ديگر مي شود . در حقيقت بايد بپذيريم كه اگر انسان تربيت نشود از حيوان هم پست تر و فرومايه تر خواهد گرديد؛ زيرا بسياري از حيوانات هم نوعان خود را نمي خورند، اما انسانها در مناطقي از سودان آدم خوارند . پس عاقبت بي ديني ، حقارت است و جنايت و عاقبت عمل به تعاليم الهي عزت است و شرافت ، آن هم شرافت ابدي .

از خدا مي خواهيم  ما را در راه عرفان او و عمل به تعاليمش مدد فرمايد .

                                                                                                                               

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
nhka[,  - ... |1386-8-21 13:20:51
ابی میخواستید بر روی اتش دغدغه هایتان
بریزید.دریغ از این که این رشته سر دراز دارد.
شكيبا |1386-2-23 08:23:09
پ ش عزيز، چطور مي‌توان گفت دين راه روشني
است، درحالي كه نه تنها پيروان اديان مختلف
بلكه پيروان يك دين هم اين همه با هم اختلاف
دارند؟ به نظر مي‌رسد كه اين راه خيلي هم
تاريك است. راه روشن آن است كه همه به راحتي در
آن حركت كنند و به مقصد برسند. چرا چنين نشده
است؟
--- |1386-1-15 13:07:11
خیلی ممنون عالی بود.
میهمان  - Relidion |1385-2-12 16:58:33
I loved it .I love this article. excellent
میهمان  - khoob bood |1384-12-16 04:26:58
be nazare man yeki az dalayele bidini etmame doreie ahkame an ast va chon adyani
ke mardom mishenasand doroeshan tamam shode ba aghleshan joor dar nemiaiad
میهمان  - abha aghaye p . sh |1384-9-16 11:27:38
be nazare man shoma bayad dar morede matalebe bishtari beneisid va bayad
ketabhaye khodetan ra bechap beresanid
میهمان  - عالي بود |1384-9-16 11:25:48
in matalebvaghean ziba ast a be nazare man in nevisande vaghean tavana ast
میهمان  - ااا |1384-8-27 06:30:11
خيلي عالي بود استاد پ.ش
منتظريم مقاله هاي
آتي شما را در قالب عقايد و نظريه هاي
گرانقدرتان بخوانيم
با اميد
كاميابي روزافزون
ب.م
میهمان  - hi |1384-8-27 06:28:39
عالي بود آقاي پ.ش
دوست جوان  - آیا تنها دلیل رواج بی |1384-6-30 19:22:29
به نظر میرسد یکی از اساسی ترین دلایل در
ایجاد بی دینی علی رغم نیاز انسان به دین
اعمال ورفتار دینداران میباشدبا امید به روزی
که دینداران لزوم وجود دین را توسط اعمال
وافکار خود اثبات نمایند
میهمان  - عالی بود |1384-6-9 03:13:15
عالی بود

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."