کنکاشی در آزادی عقیده و بیان چاپ
مقالات شما
نوشته شده توسط عرفان-و   
جمعه, 19 آذر 1389 08:39
تعداد بازدید :10768

به مناسبت 19 آذر روز جهانی حقوق بشر

کنکاشی در آزادی عقیده و بیان

نگاه کن که غم درون سینه ام چگونه قطره قطره آب میشود.... ( فروغ فرخزاد)

در قرآن خواندیم " لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ "، معنی آنرا جویا شدیم ، گفتند یعنی : " در دین هیچ اجباری نیست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. " ولی در واقعیت چیز دیگری دیدیم . در قانون شنیدیم " حق آزادی عقیده " ؛ پرسیدیم یعنی چه ؟ گفتند یعنی : " تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد. " ( اصل 23 قانون اساسی ) ؛ " هرکس حق آزادی عقيده و بيان دارد؛ اين حق دربرگيرندهٔ آزادی ِ داشتن عقيده بدون مداخله، و آزادی درجست و جو، دريافت و انتقال اطلاعات و عقايد از طريق هر نوع رسانه‌ای بدون در نظر گرفتن مرزها می‌شود. " ( ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر ) . ولی در همسایگی مان چیزی خلاف آن دیدیم

.

ممکن است گمان رود که شاید این آیه قرآن مفهوم دیگری دارد ،ولی وقتی به شأن نزول آن فکر میکنیم ، از بابت درستی آن مطمئن میشویم :

"مردی از انصار به نام ابوالحصین دو پسر داشت که گاهی با بازرگانان خارجی در کار تجارت همکاری می نمودند . برخی تجار روغن وارد مدینه شدند که مسیحی بودند و دو پسر ابوالحصین را به دین مسیح دعوت کردند و آنان نیز مسیحی شدند و با همکیشان تازه خود به شام رفتند.پدرشان که از اصحاب پیامبر بودماجرای دو فرزند خود را به پدر خبر داد، این آیه نازل شد: " لا اکراه فی الدین" (1)

گاه این سوالات در اذهان تداعی میشود که اگر حضرت رسول رویکردی چنین آزاد منشانه نسبت به این موضوعات داشته اند ، چگونه بندگان ایشان به خود اجازه ی انجام دادن عملی خلاف آن می دهند ؟ به کدام حق عقیده ی کسی را بر خلاف قرآن و قانون زیر سوال میبرند؟ با کدام مجوز الهی یا قانونی ، بنده ای را با شکنجه مجبور به مسلمان بودن میکنند؟

قرآن و اسلام هم که انسانهاو مومنان رابه تفکر و انتخاب بهترین روش فکر دعوت میکند. اتنخاب یعنی آزادی عقیده !

در قرآن شریف میخوانیم که : " فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ "(2) . یعنی باد پس بشارت ده به آن بندگان من كه فکر ها و گفته ها را میشنوند- و به آنان احترام میگذارند - و بهترين آن را پيروى مى‏كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان .

همچنین علاوه بر اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که کشور ایران از امضا کنندگان آن است ، در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (3) نیز آزاد عقیده و بیان را حق مسلم هر فرد میداند. در این میثاق آمده است :

۱ - هر کس حق آزادی فکر، وجدان و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود، خواه بطور فردی یا جمعی، خواه به طورعلنی یا در خفا در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می باشد.

۲ - هیچکس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد.

۳ - آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمی توان تابع محدودیت هایی نمود مگر آنچه منحصرا بموجب قانون پیش بینی شده و برای حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق و آزادیهای اساسی دیگران ضرورت داشته باشد.

بنابر این هر فرد باید بتواند آزادانه هر گونه مکتب یا تفکری را که حقیقت میداند ، به عنوان عقیده انتخاب کند. در مفهوم آزادی عقیده ، آزادی بیان هم مستتر است. چرا که داشتن عقیده بدون اظهار آن و سخن گفتن در مورد آن هیچ ارزشی ندارد و تنها در حد یک تفکر در ذهن فرد باقی میماند ودر این صورت دیگر نیازی نیست که آزاد بودن یا نبودن آن را مشخص کنیم. بنابراین وقتی صحبت از آزادی عقیده میشود ، جزء تفکیک ناپذیر آن یعنی آزادی بیان نیز در ذهن تداعی میشود.

وقتی در اخبار میشنویم که فردی به علت قبول کردن عقیده ای غیر از اسلام ، دستگیر شده ، نا خود آگاه تمامی این حقوق در مقابل چشمانمان میگذرد و در یک آن ذهنمان تمامی کوره راههایی را که منتهی به علل این نقض حقوق بشر است را میپیماید. وقتی میشنویم که برادر همان فرد که درسازمان اطلاعات مشغول به خدمت است او را به چنین حالی انداخته است ، تمامی درهای امید نجات بشر را بسته میبینم. وقتی برادر مسلمان انسان آیه ی شریف " لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ " را نمیشناسد و اگر هم میشناسد به آن عمل نمی کند ، چه انتظاری از حکومت ودیگر مجریان قانون میتوان داشت ؟ در این وضعیت آیا میشود به یاد شعر اخوان نیافتاد ؟ : " نفس کز گرمگاه سینه میاید برون ، ابری شود تاریک... چو دیوار ایستد در پیش چشمانت ؛ نفس کین است ،پس دیگر چه داری چشم. زچشم دوستان دور یا نزدیک؟ "

پس از آن میشنویم که آن فرد پس از آزادی چند ماهه ، دوباره دستگیر شده است . اما این بار قصد تطمیع اورا ندارند. این بار به او پیشنهاد دادن پول و شغل به ازای برگشتن از اعتقاد جدیدش را نمی دهند. این بار مطمئن هستند که اگر برگشتی در کار بود ، با همان تهدید های روزهای اول ، او بازگشته بود . هدف این دستگیری مجدد ، چیزی نیست جز شکنجه ! گویی آخرین حربه ی آنان آزار و اذیت جسمی و روحی است . گیریم که سرکوب عقیده ی او را نقض آشکار حقوق بشری ندانیم ، ولی شکنجه ی یک فرد بیگناه از نظر گاه هر فرد سلیم العقلی ، هتک حرمت و حیثیت و کرامت انسانی نیست؟

گویی اینکه در این زمان کسی به قانون اساسی کشورمان اندک اعتنایی نمیکند . قانونی که اصل 38 و 39 آن خلاف اعمالی است که در بازداشت گاهها انجام میشود. شاید هم واقعا این قوانین موجود خلاف عرف هستند و نیاز به تجدید نظر دارند !

در این اصول آمده است که :

اصل ۳۸:
هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.

اصل ۳۹:
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.

اگر بخواهیم هتک حرمت را تعریف کنیم ، کلیه ی اعمالی که بر سر اینچنین افراد روا میدارند را شامل میشود . یعنی اعمال هر گونه خشونت ، کتک زدن ، استهزا و توهین نمودن ، انواع شکنجه مثل سوزاندن دست و پا ، تحت فشار گذاشتن ، تهدید ، گرسنه نگه داشتن ، صحبت در مورد خانواده ی آنها و خلاصه هر گونه عملی که مغایر با اصول انسانی است.

همچنین در ماده 10 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در این رابطه آمده است : " در باره کسانی که از آزادی خود محروم شده اند باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی شخص انسان رفتار کرد. "

در این بازداشگاه ، حقوقی به نام " حقوق انسانی متهمان " راه نیافته است . چه اگر چنین بود، طبق بند 11 ماده واحده قانون احترام به ازادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی ، متهم حق داشت از پاسخ دادن به پرسش های مراجع کشف جرم و تعقیب که ارتباطی به جرم و تعقیب ندارد و مربوط به امور شخصی و خانوادگی اوست ، خودداری کند. و کسی هم نمیتوانست که با شکنجه و نگه داشتن در سلولهای انفرادی اعترافی از کسی بگیرد و یا کسی را مجبور به پذیرفتن اعتقادی کند.

دانستن دیگر بند های قانون احترام به ازادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی ، با توجه به وقایعی که میشنویم یا مشاهده میکنیم ، دل انسان را بیش از پیش میسوزاند. سوزاندنی که اول شرط هر آگاهی ای است. در این قانون آمده است که :

بند 6 : در جريان دستگيري و بازجويي يا استطلاع و تحقيق، از ايذاي افراد نظير بستن چشم و ساير اعضاء، تحقير و استخفاف به آنان، اجتناب گردد.
بند 7 : بازجويان و ماموران تحقيق از پوشاندن صورت و يا نشستن پشت سر متهم يا بردن آنان به اماكن نامعلوم و كلا اقدام هاي خلاف قانون خودداري ورزند.
بند 9 : هرگونه شكنجه متهم به منظور اخذ اقرار و يا اجبار او به امور ديگر ممنوع بوده و اقرارهاي اخذ شده بدينوسيله حجيت شرعي و قانوني نخواهد داشت.
بند 10 : تحقيقات و بازجويي ها، بايد مبتني بر اصول و شيوه هاي علمي قانوني و آموزش هاي قبلي و نظارت لازم صورت گيرد و با كساني كه ترتيبات و مقررات را ناديده گرفته و در اجراي وظايف خود به روش هاي خلاف آن متوسل شده اند، براساس قانون برخورد جدي صورت گيرد.
بند 11 : پرسش ها بايد، مفيد و روشن و مرتبط با اتهام يا اتهامات انتسابي باشد و از كنجكاوي در اسرار شخصي و خانوادگي و سوال از گناهان گذشته افراد و پرداختن به موضوعات غيرموثر در پرونده مورد بررسي احتراز گردد.

عمل نکردن به این قوانین که اکثر آنها بر گرفته از قرآن شریف است انسان را بیش از پیش ناراحت میکند. این ماجرا ، ماجرایی تکراری است و تکرار و عادی شدن آن است که غم درون سینه مان را قطره قطره آب میکند.

پی نوشت :

1) محسن کدیور، حق الناس، اسلام و حقوق بشر، تهران،کویر

2) آیه های 17و18 سوره ی زمر

3) میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی یکی از عهدنامه‌های سازمان ملل متحد بر پایهٔ اعلامیه جهانی حقوق بشر است. این میثاق در سال ۱۹۶۶ ایجاد شد و در ۲۳ مارس ۱۹۷۶ لازم‌الاجرا شد . ) بر گرفته از : ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."