رنگ روحاني صلح چاپ
مقالات شما
نوشته شده توسط س-س   
يكشنبه, 28 شهریور 1389 14:45
تعداد بازدید :8017
صلح، همزيستي آدميان است؛ چه در واحد خانواده يا در قبيله، يا دولت شهر، يا ملت، يا عالم نساني باشد. بزرگان و دانايان و انسان دوستان بستر تاريخ، همواره از صلح سخن گفته و براي تحققش تلاش كرده اند. از جمله ي اين بزرگان، مظاهر مقدسه ي الهيه بوده اند: «خواست يزدان از پديداري فرستادگان دو چيز بود: نخستين، رهانيدن مردمان از تيرگي ناداني و رهنمايي به روشني دانايي؛ دوّم، آسايش ايشان و شناختن و دانستن راه هاي آن..»[i] در بامداد دوران مدرنيته و در سحرگاه عصر جديد نيز همان حادثه رخ داد؛ پيام آور بديع خداوند ظاهر شد و در قالب غلام الهي فرمود: «به راستي غلام آمد تا عالم را زنده كند و جهانيان را متحد نمايد..»[ii] و در جامه ي خطيب اول تصريح نمود: «اوست يكتا و خطيب اول دنيا...آني خود را ستر نكرد و حفظ ننمود؛ امام وجوه اهل عالم قيام نمود و بما اراد امر فرمود؛ مقصود، اصلاح عالم و راحت امم بوده..»[iii] اما اين «اصلاح عالم و راحت امم» يكي از معاني همان صلح و سلام است؛ پديده اي كه «ظاهر نشود مگر به اتحاد و اتفاق»[iv]، «اتحاد ساكنان زمين بر امري واحد و شريعتي واحد..»[v]، و اين اتحاد و اتفاق هم «حاصل نشود مگر به نصايح قلم اعلي..»[vi] و بسياري از نصايح قلم اعلي دوباره به همين اتحاد عالميان باز مي گردد كه پيش فرض اساسي صلح محسوب گشته است. از جمله، نصيحت به سلاطين است: «اي گروه ملوك متحد شويد؛ به وسيله ي آن، طوفان هاي اختلاف ميانتان ساكن خواهد شد و رعيت هايتان و نيز كساني كه اطرافتان هستند آسايش خواهند يافت..»[vii] و نيز نصيحت به علماء است: «اگر علماء بگذارند و من علي الارض رائحه ي محبت و اتحاد را بيابند، در آن حين، نفوس عارفه بر حرّيت حقيقي آگاه شوند؛ راحت اندر راحت مشاهده نمايند؛ (و) آسايش اندر آسايش..»[viii] سپس خود در رفع اختلاف و نفاق كه موانع اصلي صلحند، پيش قدم مي شود: «اي اهل عالم، فضل اين ظهور اعظم آن كه آنچه سبب اختلاف و فساد و نفاق است از كتاب محو نموديم و آنچه علت الفت و اتحاد و اتفاق است ثبت فرموديم..»[ix] سپس موظفين بشري تحقق صلح و آسايش را معرفي مي فرمايد كه اولين گروه آنان، فرمانروايان عالمند: «اي گروه فرمانروايان...به نصحيت هاي قلم اعلي گوش دهيد، شايد به اين طريق خودتان و نيز فقيران و بي نوايان آسايش يابند..»[x] فكر و ذكر فرمانروايان عالم متوجه چيست؟ و دومين گروه، سلاطين و نمايندگان دولت هاي جهانند كه در يك مجلس بزرگ گرد آيند: «حضرت موجود در سبب و علت اوليه ي سكون و راحت امم و عمار عالم مي فرمايد: لابد بر اين است كه مجمع بزرگي در ارض برپا شود و ملوك و سلاطين در آن مجمع مفاوضه در صلح اكبر نمايند؛ و آن، اين است كه دول عظيمه براي آسايش عالم به صلح محكم متشبث شوند..»[xi] آيا در دنياي پيش رفته ي امروز، تشكيل چنين مجمعي سخت است؟ و سومين گروه، نمايندگان مجالسند: «اي نمايندگان مجالس...در آنچه عالم را به صلح مي رساند و حالش را بهبود مي بخشد بينديشيد و گفتگو كنيد..»[xii] نمايندگان كدام مجلس در اين انديشه اند؟ و چهارمين گروه، احزاب مختلفه اند: «اي احزاب مختلفه... لوجه الله در مقرّي حاضر شويد و آنچه سبب اختلاف است از ميان برداريد تا جميع عالم...در يك مدينه وارد شوند و بر يك سرير جالس..»[xiii] احزاب مختلفه به چه چيزي مشغولند؟ و پنجمين گروه، كل افراد انسانيد: «جميع را به صلح اكبر كه سبب اعظم است از براي حفظ بشر امر نموديم..»[xiv] افراد بشر به دنبال چه چيزهايي هستند؟ و سرانجام مسئول و موظف نهايي تحقق صلح را نيز معرفي مي نمايد: «اسّ اعظم كه ادره ي خلق به آن مربوط و منوط، آن كه  وزراي بيت عدل صلح اكبر را اجرا نمايند تا عالم از مصاريف باهظه فارغ و آزاد شود..»[xv] بيت العدل اعظم به چه كارهايي مشغول است؟ گويا با آن همه نصحيت ها و تأكيد هاي حكمت آميز، از آغاز معلوم بوده كه براي تحقق صلح حقيقي، از دست آن مخاطبان بشري كاري بر نمي آيد و عاقبت بايد مرجع مصون از خطاي عالم انساني وارد عمل شود. مگر نه آنكه حدود پنجاه سال است، يك مسئله ساده، كه همان مناقشه ي اعراب و اسرائيل باشد، به عهده ي اين عالمان و حاكمان و مدعيان گذاشه شده و هنوز كه هنوز است هيچ نشاني از صلح و آشتي نموار نيست؟ پس اين، افراد انساني به تنهايي نيستند كه قرار است صلح جهاني برقرار سازند؛ قدرت و حكمت و مشيت و تعاليم خداوند عليم كه صاحب اصلي خلق زمين است نيز لازم است؛ و هنگامي كه به قدرت و غلبه ي حق منيع اين صلح وسيع برقرار شد روش هاي حفظ آن را هم گوشزد مي فرمايد: «اي فرمانروايان...اگر يكي از شما عليه ديگري قيام كرد؛ همگي عيله او قيام كنيد. اين كار، عدل آشكار است..»[xvi] و نيز: «اگر مَلِكي بر مَكِلي برخيزد؛ جميع، متفقاً بر منع قيام نمايند..»[xvii] سپس عواقب عدم تحقق صلح را بيان مي دارد: «بشنويد نداي مظلوم را و به صلح اكبر تمسك نماييد. اسباب عجيبه ي غريبه در ارض موجود؛ ولكن از افئده و عقول مستور، و آن اسبابيست كه قادر است بر تبديل هواي ارض كلها و سمّيت آن سبب هلاكت..»[xviii] آيا اين اسباب عجيبه ي غريبه كه بيش از صد سال پيش به آن اشاره شده و از عقول عالمان آن زمان مستور بوده، همين بمب هاي اتمي و هيدورژني و نوتروني نيست؟ همين موشك هاي قاره پيما با چند كلاهك هسته اي نيست؟ چيزي كه امروزه حتي عقب افتادگان روزگار هم سخت در پي آنند؟ امّا، علي رغم استكبارعلماي بي مقدار و گردن كشي قدرت مداران ستمكار، وعده ي صريح مي دهد كه صلح و دوستي يقيناً تحقق خواهد يافت؛ اما قبل از آن بايد تكليف بساط موجود تعيين شود: «زود است كه بِساط عالم جمع شود و بساط ديگر گسترده گردد..»[xix] آري تا بساط موجود جمع نگردد، بساط جديد گسترده نشود؛ اما كيست يا چيست كه اين بساط غرور و خود پرستي و تكبر و كوته نظري را جمع كند؟ اين وظيفه، به عهده ي حوادث جبري روزگار گذاشته شده است: «سير جبري و سرسخت حوادث...عالم بشريت را به سوي هدفي مي راند كه حضرت بهاءالله از قبل تعيين و پيش بيني فرموده اند..»[xx]؛ حوادثي كه بسياري از آن ها، نتيجه ي طرح ها و برنامه ها و گستاخي ها و گردن كشي ها و غرورورزي ها و ستمگري هاي همين حاكمان زردوست و رهبران زورگوي امروزي خواهد بود؛ امّا از آنجا كه بشريت به خداوند پشت كرده و اعتماد خود را به فرامين او از دست داده، شارحين كلمات و آيات پيام آور جديد وعده ي قطعي صلح وسلام را، به وضوح و به تكرار، تأكيد مي كنند: «در اين دو ظهور (ظهور حضرت باب و حضرت بهاءالله)، جنگ مبدّل به صلح شود...نزاع و جدال به كلي از ميان برخيزد..»[xxi] و نيز: «در اين دور بديع...نزاع و جدال و قتال به صلح و دوستي و آشتي مبدّل خواهد شد..»[xxii] و نيز: «از جمله وقايع جسيمه كه در يوم ظهور آن نهال بي همال (حضرت بهاءالله) وقوع خواهد يافت (اين كه)...صلح و آشتي عمومي در بين جميع دول حاصل گردد..»[xxiii] بلي، بشريت چه بخواهد و چه نخواهد و حاكمان و دانايان و مسئولان و نمايندگان و احزاب و گروه ها و مردمان چه به نداي خداوند رحمان توجه كنند يا نكنند، اين حادثه خجسته رخ خواهد داد و سرانجام، سپيده ي صلح اعظم بر سيماي بني ‌آدم پرتو افشان خواهد شد؛ تفاوتش فقط در اين است كه اگر عالميان گوش بسپارند، زودتر و آسانتر روي خواهد نمود و اگر نسپارند، ديرتر و زجرآورتر و به زور عذاب و بلا پديدار خواهد گشت: «ای پادشاهان...اگر به اندرزهایی که در اين كتاب (سوره ي ملوك) به زبانی بدیع و بی نظیر، به شما دادیم توجه ننمایید، عذاب از همه طرف شما را احاطه خواهد کرد، و خداوند با عدلش با شما برخورد خواهد نمود؛ آنگاه قادر نخواهید بود در برابرش بایستید و به ضعف و ذلت خود واقف خواهید شد..»[xxiv]، «روز به روز هرج و مرج در دنيا در ازدياد است؛ عاقبت به درجه اي رسد كه بنيه ي انساني را تحمل نماند؛ آن وقت انتباه رخ دهد..»[xxv] و هنگامي كه انتباه رخ داد، عَلَم صلح اعظم به راحتي و درستي و مطابق تعاليم الهي برافراشته خواهد شد.

                                                                                              



[i] منتخبات آثار حضرت بهاءالله، فقره ي 34

[ii] لوح رئيس، امروخلق 4، ص 475. اصل بيان مبارك: قد جاء الغلامُ لِيُحي العالمَ و يَتََحدَ من علي الارض كلَّها.

[iii] مجموعه ي منتخبات آثار حضرت بهاءالله، فقره ي 131

[iv] همان

[v] همان، فقره ي 120: اصل بيان مبارك: اتحادُ مَن علي الارض علي امرٍ واحدٍ و شريعةٍ واحدةٍ.

[vi] همان، فقره ي 131

[vii] همان، فقره ي 119: اصل بيان مبارك: اَنِ اتَّحدوا يا مَعْشرَ المُلوك، به  تَسكُنُ ارياحُ الاختلاف بينَكم و تَستَريحُ الرّعيةُ و مَن حولَكم.
[viii] همان، فقره ي 122
[ix] همان، فقره ي 43
[x] همان، فقره ي 119: اصل بيان مبارك: يا معشر الامراء...اَنِ اسْتَمِعوا ما ينصَحُكم به القلمُ الاعلي لعَلَّ تستريحُ به انفسُكم ثم الفقراءُ و المساكين.
[xi] همان، فقره ي 117
[xii] همان، فقره ي 120: اصل بيان مبارك: يا اصحابَ المجالس...تدبَّروا و تكلَّموا فيما يُصْلَحُ به العالمُ و حالُه.
[xiii] همان، فقره ي 111

[xiv] لوح اشراقات، مجموعه ي الواح نازل بعد از كتاب اقدس، ص 73

[xv] لوح دنيا، مجموعه ي الواح نازل بعد از كتاب اقدس، ص 50
[xvi] مجموعه ي منتخبات آثار حضرت بهاءالله، فقره ي 117: اصل بيان مبارك: يا معشر الامراء...اِنْ قام احدٌ منكم علي الآخَر، قوموا عليه؛ اِنْ هذا الاّ عدلٌ مبينٌ.
[xvii] همان، فقره ي 117

[xviii] مجموعه ي الواح نازل بعد از كتاب اقدس، ص 38

[xix] مجموعه منتخبات آثار حضرت بهاءالله، فقره ي 4
[xx] حضرت ولي امرالله، نظم جهاني بهايي، ص 39
[xxi] حضرت عبدالبهاء، مفاوضات مبارك، ص 30

[xxii] همان، ص 50

[xxiii] همان، ص 51
[xxiv] مجموعه ي منتخبات آثار حضرت بهاءالله، فقره ي 118: اصل بيان مبارك: یا ایهاالملوک،...ان لن تستَنصحوا بما انصحناکم فی هذاالکتاب (سوره ی ملوک) بلسان بدعٍ مبین، یأخذُکم العذابُ من کلّ الجهات و یاتیکُمُ اللهُ بعدلِه، اذاً لا تقدرون ان تقوموا معه و تکونُنَّ من العاجزین..
[xxv] حضرت عبدالبهاء، امروخلق4، ص 479                                                                                  
افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."