اگر انديشه هايتان... چاپ
مقالات شما
نوشته شده توسط شقايق جانبخش   
يكشنبه, 23 خرداد 1389 05:23
تعداد بازدید :6776

اگر انديشه هاي شما بر پيشاني شما نقش بندد دنيا چگونه مي شود ؟

 با يا د ونام خداوند يگانه، خداوندي كه به انسان فكرت آموخت تا در پس هزاران زيباييها و نشانه هاي هستي پي به عظمت وجودي آنچه  كه جان حق و حقيقت  هست و انسانها مي بايست بدان روي كنند تفكر و تعمقي شگرف و عميق بنمايند؛ تا براي خويش دنيايي زيبا و مملو از صداقتها و صميميتها و در نهايت صلح و آرامش بسازد.

بطور كل، بشر از اولين روزي كه پا به عرصه ي  وجود نهاد، با انبوهي مصايب و مشكلات و حتي جنگها و شكستها روبرو بوده و از طرفي سعي او بر اين بوده كه بر اين سختيها و تلخكاميها كه وجود لطيف انساني او را مكدر و محزون مي نمايد، غلبه كند. و خويشتن وجود خويش را از زشتيهاي جنگ و جدال برهاند و خود را به زيباييهاي هستي مقرب سازد و تاكنون نيز اين انديشه و تفكر اعماق وجود هر انسان واقع بين و روشنفكري را فرا گرفته است و سبب تحرك او گشته است. به راستي وقتي كه تفكر و تعلق به يگانه هستي، به آن وجود اطهر و ذات لا يدرك و جوهر الجواهري كه نامش خداست و بدانچه كه او امر نموده با ايمان قلبي وافري ممزوج گردد، آه كه چه نيروي محركه اي را خواهد بر انگيخت و حقايق مكنونه اي كه در عمق هستي خلقت انساني وجود دارد، هويدا خواهد ساخت و در نتيجه هر دم  بر پليديها و خصومتهايي كه دنيا را مسخر نموده و در نتيجه دنيا را پر از آشوب و جدال كرده مي كاهد و دنيايي زنده كه درخششهايي از امواج حقايق در آن موج مي زند، پديدار مي گردد و آن لحظه است كه دنيا به شكل واقعي و اصلي كه خداوند قرار فرموده در خواهد آمد.

بشر بايد قدر خويشتن خويش را بداند. البته نه بدين جهت كه وي خود خواه است و غرور دارد، بلكه   بدين سبب، او وجود خود را ارج مي نهد كه خداوند در وجود او وديعه اي قرار فرموده، ارزش آن را مي داند. پس هر كس به اين وديعه مقدس واقف گشت و همواره در جستجوي حقيقت هر چيز رفت، او وجود زيبا و  وارسته اي خواهد بود؛ زيرا، حقيقت گيج كننده نيست، مثل آب در جريان است.  فقط بايد اندكي به خود آيد و دريابد كه خود در هر گوشه اي از اين جهان كه حضور دارد: از كجا آمده؟  علت حضورش چيست؟ براي چه و چگونه بايد زيست؟ و در نهايت به كجا خواهد رفت؟ و به طور كل چه مسؤليتها و وظايفي را به عهده دارد و از آنجا كه حقيقت يكي است؛ بنابراين، همه به يك نتيجه خواهند رسيد. آن وقت است كه طلايع اميد در جهان مبتلا به بلايا رخ بگشايد. و هرج و مرج و اضطراب هايي كه ناشي از سوء تفاهمات حقيقت وجود انسانها است و منجر به خصومت و جنگ شده، رهايي مي يابد. و  اگر نيك بنگريم و تفكر نماييم علت كشت و كشتارهايي كه وجود لطيف انسان را در بر گرفته و در حق مظلومين  توسط عده اي اشخاص نادان و جاهل ظلم روا شده كه در واقع از حقيقت اين بيان الهي دور گشته اند: " خدا يكي است، حقيقت يكي است، و شما انجم يك سمائيد، و كلمات منقوش يك كتابيد، امواج يك بحريد، بار يك داريد و انوار يك شمسيد، گلهاي يك گلستان و اشجار يك بوستان الهي هستيد."

پس ، اگر به اصل و منشا حقيقت خود و جهان هستي باز گرديم ، در مي يابيم   آن روح عميق وحدانيت و فردانيت منجر خواهد شد كه بشر از توهمات واهيه دور گردند و بدين ترتيب است انسانها به  گوهر وجود ي خويش ارج نهند و راه ستم و ظلم و اعتساف را هرگز نپويند . و در آخر بدان اميد  كه هر انساني بعنوان يك موجود ممتاز از ساير موجودات عالم هستي كه صاحب درايت و ذكا ء  و عقل است بتواند اراده و نيرو هاي نهفته در وجود پاك و لطيف خود را بحركت و جنبش در آورد .  و آن جنبشي و كوششي تا بشر مستعد شود . در راه هدف اصلي و يگانه متحد گردد . زيرا، همانطور كه انسان سعي و اراده ميكند براي منافع آني و شخصي خود اين جنگها و خونريزي ها را بسط و نشر دهد ، ميتواند اين اراده را به مدد نيروي الهي در جهت يكرنگي و سلام و صفا و يگانگي و اتحاد و منافع كل انسانها مصروف دارد . تا آنكه بخواست خداوند مهربان هر چه زودتر و سريعتر به آن صلح اعظم و امنيت جهاني كه آرزوي ديرينه هر انسان بالغ و خالص و خواهان صلح و دوستي است ، دست يابد . در نتيجه با سر فرازي از اين موانع جانكاه و ناكاميها و سر خوردگي ها و ياس و هجران رها گردد و در پناهگاه صداقت ، نيكي ، مهرباني و پاكي مقر جويد. ان شاءالله .

برو اي زيباترين اخگر عشق

بسوزان خرمنهاي بيداد بيوفايي را :

زبان در غلاف خاموش و مسكون

عشق در محفظه دل بيقرار و محزون

چشم ز جور و جفا خون مي گريد

 گل اميد دلها پوسيد و پژمرد

 

بيدلان را دلداران كجا يابد ؟

بي پناهان را مقر و پناهي كجا جويد ؟

 

نفس دل در آتش ظلم كجا شايد ؟

پرواز مرغ در هواي نفس كجا شايد ؟

 

اي مهان ! بلبل به خارستان چرا ؟

بوم مشعون به تاكستان چرا ؟

 

گل باغ حقيقت را نگر اي ' منا ' !

  گلبرگش را وا نكند ز بيم فنا !

 

آبديده ز چشمان شاهد احزان

چو سيل بي تاب و خروشان گشت روان

 

 آخر اي دلدار بي همتا !

 

زبان در غلاف خاموش و مسكوت نشايد

  عشق در محفظه دل بيقرار نتواند

 

ديده به آسمان رحمت تو نگرد

  گل رجاي باران اميد ، از تو دارد

 

بيدلان در كوه و دشت روي ترا جويند

بي پناهان مقر و پناه را از تو خواهند

 

نفس دل در فضاي قدس رحماني تو بايد

پرواز مرغ در آسمان رباني تو شايد

 

آشفتگان و عاكفان كويت را فرجي

 مهجوران و محزونان رويت را فرحي

 

آمين يا رب العالمين و يا ارحم الراحمين

يا مقصود العالمين و يا محبوب العالمين



افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
سروش |1389-4-1 07:04:19
مقاله ي زيبايي بود. نكات جالبي داشت كه
استفاده كردم. در مورد شعر ها به نظرم بعضي از
كلمات را اگر كمي تغيير دهيم از نظر وزن و ظاهر
شعري بهتر مي شود. اگر نويسنده ي گرامي موفق
باشد مي توان در اين مورد نظر داد.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."