شلاق چاپ
مقالات شما
نوشته شده توسط ساناز-ح   
دوشنبه, 06 مهر 1388 10:53
تعداد بازدید :7871

درد شلاق برگرده را حس می کنی؟ صدای نفیری که در هوا می پیچد و سکوت را می درد می شنوی؟ کبودی پوست را می بینی؟ اینها همه ارمغان پدران است برای پسران که چون ارثیه ای به آنها می رسد. ارثیه ای بدون کم و کاست که پسران نیز به پسرانشان تقدیم می کنند و دریغ که نمی دانند گذشت زمان ضربه شلاق را سخت تر و دردش را افزون تر کرده است.

دیر زمانی است که از تمدن نوائی به گوش می رسد ،تمدنی که فرمان می دهد که کمربندها تنها برای نگه داشتن حیثیت و آبروی خود پدر است و با آن نمی توان حفظ آبروئی کرد که پسر موجب ریختنش می شود.

تمدن امروزی شاید به سختی توانست این را به پدران بیاموزد اما افسوس که نتوانست حقیقت تلخ درد شلاقی را که به تنهائی تفکر بر گرده پسران می نشاند نشان دهد.شاید خود نیز هنوز پی نبرده، اثری که تفکر خشک پدران بر جای می گذارد کبودیش بسیار ماندگارتر از جای پای شلاق بر پوست پسران است. تفکری که خود موجب عدم تفکر می شود ،این اعتقاد پوسیده که پدرانمان چون موهایشان را در آسیاب سفید نکرده اند یا آنها چند پیراهن بیشتر از ما پاره کرده اند و حتماً آنچه می گویند عین حقیقت و واقعیت است لحظه ای جای درنگ دارد زیرا همین تفکر نشان از ان دارد که پدران پسران را آدمی محسوب نمی کنند زیرا تنها ممیزه انسان از حیوان قدرت تفکر و تعقل اوست،که پدران به پشتوانه محبت پدری نه تنها آن را به پسران نمی آموزند ،بلکه اجازه آن را نیز نمی دهند.

باید آفرین و هزاران درود بر پسرانی گفت که عنوان "ناخلف" را به جان خریدند و هنری نو پدید آوردند، چرا که اگر به راه پدرانشان می رفتند هرگز اختراعی واکتشافی و بدایتی پدید نمی آمد.

تا به امروز دنیای تمدن همچنان با همه تلاشش نتوانسته برای دست به دست گشتن این شلاق کاری کند و آن را از دستان پدران بستاند. پدرانی که به آنان باید گوشزد کرد که آنچه طبیعت از شما در وجود پسرانتان به جاودان باقی می گذارد برای تمام نسل کافی است؛ دیگر نیازی به حفظ سنن پوسیده تربیتی تان نیست. دریغ که طبیعت بی هوش نیز انتخاب و گزینش می کند و بهترین صفات را به نسل بعد انتقال می دهد اما انسان باهوش خرد تمامی سعی خود را به کار می بندد تا پسر درست پا بر جای پای پدر بگذارد و آن را صحیح می داند.

همه پدران گناه کارند، گناه کارانی بدون تقصیر؛ زیرا خود نیز آنچه آموخته اند از پدرانشان است و بالاتر از آن، خود جزیئ از طبیعت هستند و مشمول قوانینش. همه پسران نیز مظلومند، مظلومانی مقصر؛ زیرا خود نیز آنچه پدران بر سرشان آورده اند با قالبی جدید بر سر پسرانشان خواهند آورد.

همه اینها نشان از این دارد که شاید آدمی فراموش کرده که دارای خرد و اختیار است و با شناخت قوانین طبیعت می تواند آنها را در هم شکند. صدای نفیر شلاق آنقدر بلند است که فریاد خرد را در خود می بلعد و خفه می کند. این شلاق در هوا می چرخد و تا کی بر زمین خواهد نشست؟

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
سمير |1388-8-8 14:59:40
درد دل بسياري از جواناني را گفته اي كه فكر مي
كنند سنت ها و فرهنگ هاي ديرين گاه به اشتباه
برجا مي مانند تا زندگي هاي بيشماري را
تباه كنند. به راستي آيا بايد چنين باشد؟

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."