جمعه, 17 آذر 1385 12:31 |
امروز، يكي از چا لش برانگيزترين معضلات آموزشي ايران مسئلة خلاقيت است. كم وبيش سخناني مي شنويم مبني بر اينكه نظام آموزشي ايران به دليل بافت خاص قديمي اش [فشردگي مطاللب ، روش دستوري (معلم محوري) وحجم زياد مطالب حفظ كردني ] قواي خلاقيت را در دانش آموزان نابود مي كند . در اينجا مي خواهيم صحت اين ادعا را بر رسي كنيم .
|
ادامه مطلب ...
|
|
جمعه, 17 آذر 1385 12:19 |
اگر در کنه و ذات جوان به کنکاش پردازیم، به چیزی دست می یابیم که نه د رغیر او موجود است و نه جز او دارای آن و آن « شهامت متفاوت بودن» است. حا ل این سؤال مطرح می شود که متفاوت بودن از چه ؟ و اگر بتوان آن را پاسخی درخور و مناسب داد، بی شک به لزوم داشتنِ چنين شهامتي نیز می توان پی برد. همیشه برای متفاوت بودن مثال شناگری که بر خلاف جریان آب شنا می کند در ذهن تداعی می شود. ولی آیا می شود مثالی ملموس تر برای متفاوت بودن آورد؟
|
ادامه مطلب ...
|
سه شنبه, 07 آذر 1385 21:46 |
یادم می آيد که سخنان او همیشه، بدون استثناء با تعریفی شروع می شد که در یک کتاب روانشناسی از واژه موفقیت خوانده بود . وی همواره می گفت موفقیت به يك عبارت، رسیدن به هدف است و بدین سان ما را از اهمیتی که هدفمند بودن اعمال و افعالمان در راستای موفقیتمان داشت، آگاه مي ساخت . باری؛ این را می گفت و شروع به ایراد سخنان دلسوزانه ای می نمود که از ادای آنها جز کمک به ما هدفی نداشت.
|
ادامه مطلب ...
|
|
چهارشنبه, 19 مهر 1385 09:22 |
به ياد دارم هنگامي كه سالهاي اواخر كودكي را سپري مي نمودم خواهرم از وقت و زمان بسيار صحبت مي كرد. ايشان انسان كاملأفوق العاده اي بود از اينكه به همة كارها و امورش مي رسيد واقعأ مسرور مي شدم. دوست داشتم كه هميشه با او باشم. اومي گفت: عزيزم وقت مانند طلاست؛ بسيار گرانبهاست و... و من هم كه گوشهايم از اين حرفها حسابي پر شده بود سعي مي كردم وقت را گرامي بدارم و اهميت دهم. خلاصه بگذريم تا اينكه پا به دوران زيباي نوجواني گذاشتم و كمي كارها پيچيده تر شد و درسها سنگين تر. به خود گفتم بايد كاري كنم تا بتوانم به امورم برسم. به ياد صحبتهاي خواهرم افتادم. با خود انديشيدم كه طلا را مي توان خريد وفروخت و حتي تعويض كرد؛ خلاصه هم مي توان به دست آورد و هم به ازاي وجهي آن را از دست داد... اما وقت و زمان مطلبي به غير از طلا و يا هر چيز قيمتي مادي ديگري بود. شايد به اين خاطر وقت را با طلا مي سنجيدند كه مي خواستند بگويند كه آن نيز به مانند اين، داراي ارزشي بالاست. با ورود به دوران جواني كم كم مفهوم وقت و زمان با روح و جانم عجين شده بود. حالا ديگر با توجه به سخنان بزرگان در مورد وقت و زمان، اهميت اين موضوع بيشتر برايم روشن گشته بود.
|
ادامه مطلب ...
|
دوشنبه, 12 دی 1384 13:57 |
آغاز تاريخ آفرينش انسان تاكنون همواره رشد آدمي بدين منوال گذشته كه بعد از سيلابهاي موسمي آرزوها، طوفانهاي مهيب هيجانها، باران هاي شديدتخيلات و گرداب هاي خطرناك دغدغه ها و غرايض و اهداف مه آلود و ابري دوران نوجواني، مرحله اي تازه و بهار گونه آغاز مي گردد كه به جرأت مي توان گفت، فصلي است كه مي توان درآن توشه اي اندوخت و تا انتهاي زمستان سپيد و آرام عمر، با لذت و آرامش از آن بهره برد و اين بهار و بالندگي را نمي توان نامي زيباتر و با شكوهتر از جواني نهاد. اين نام همان راهي است كه سراسرش آزمون است و خطا، آزمون است و شكست و پيروزي، تجربه است و پيكار و انتخاب . اين همان قصه تكراري است كه در نمايشنامه زندگي همه انسانها بوده ، هست و خواهد بود و اكنون نوبت به جوان امروز رسيدهاست تا بذرها و دانه هايي را كه از فصل نوجواني اندوخته و امروز در دست دارد؛ در اين بهارجانفزادرخاك پاك زندگي بكارد.
|
ادامه مطلب ...
|
|
|
|
<< شروع < قبلی 1 2 3 4 بعدي > پايان >>
|
صفحه 3 از 4 |