نوشته شده توسط پويا-ش
|
پنجشنبه, 13 ارديبهشت 1386 23:11 |
اگر علاقه شما نسبت به امور روزانه کم شده است ؛ اگر خلقتان افسرده است ؛ اگر خواب راحتی ندارید ؛ اگر پرخاشگری می کنید ، اگر احساس خستگی مفرط دارید ؛ اگر اعتماد به نفس شما پایین آمده و دیگر خیلی روی خودتان حساب نمی کنید ، اگر به یک باره و بدون توضیح مشخصی به گریه می افتید ، اگر به خاطر وقایع بی اهمیت احساس گناه شدیدی می کنید ؛ اگر دردهای مختلفی مانند سردرد و درد قفسه سینه بدون توضیح مشخص جسمی شما را تهدید می کند و اگر افکاری نظیر خودکشی گاهگاه به سرتان می زند نشانه این است که شما احتمالا از یکی از دو نوع افسردگی خفیف یا حاد رنج می برید
|
ادامه مطلب ...
|
|
دوشنبه, 20 فروردين 1386 15:18 |
نمي دونم هنوز هم ميشه يه رد پا از شهر ي رو كه مادر بزرگ تعريفش رو مي كرد پيدا كرد يا نه ؟! شهري كه بازار ومسجد وخونه هاي خودشو داره اما بدون دود كارخانه ها و ترافيك اتومبيل ها. شهري كه بتوني با جيك جيك گنجشكهاش از خواب پاشي نه با بوق وسر وصداي موتورها وماشين ها .شهري كه بارون، رود هاشو پراز آب كنه ومه صبحگاهي تو رو تو خودش محو كنه.
|
ادامه مطلب ...
|
پنجشنبه, 03 اسفند 1385 12:52 |
طبق برآورد دانشمندان، ميلياردها سال از عمر كرهء زمين ميگذرد، ولي از زماني كه بشر توانسته است ردپاي مؤثري بر محيط زيست خويش بگذارد شايد هنوز بيش از دههزارسال نگذشته است
|
ادامه مطلب ...
|
شنبه, 09 دی 1385 03:35 |
اتوبوس نالان درامتدادجاده به پيش مي رفت. نزديكي هاي درياچه ي نمك، واقع درشمال شهرستان قم ، درحركت بوديم. آب باران هاي اخير، سطح درياچه راكه معمولاً نمك زاري سپيدرنگ مي نمود، پوشانيده وبه آن منظره اي زيبابخشيده بود. چشمانم برتلؤلؤآب درياچه لغزيدوآن سوتر، به كوه هاوتپه هاي رنگارنگ متوجه شد. چه رنگ هاي متنوع ومتفاوتي ديدم! به راستي تپه هاي عجيب اين منطقه چقدررنگارنگند؛ جائي سرخ، جائي سياه، جائي قهوه اي وجائي خاكستري. چشم انداززيبائي بود. درآن سوتر، دروراي كوه هاي خپله، منظره ي عجيب ديگري ديدم. دردوردست ها، يك مخروط سپيدرنگ ازدرون اقيانوسي سياهي سربرون آورده وتابلنداي آسمان آبي قدكشيده بود. مخروط سپيدگون راشناختم. قله ي افراشته ي دماوندبلندبودكه ازآن فاصله ي دور، ديده مي شد؛ اما سياهي قيرگون رانشناختم؛ چون سابقه اي ازآن درآنجانديده ونشنيده بودم. به فكرفرورفتم. آن چشم انداززيباي درياچه درآن تابش آفتاب پسين ودراطرفش، آن كوه هاي رنگين، سپس آن سياهي ممتدغول پيكروبعد، آن قله ي سپيدفام سربلندودروراي همه ي آن ها، آن آسمان آبي شفاف، كه درتلؤلؤخورشيدپسين، كم رنگ مي نمود. آري كم كم فهميدم آن همه سياهي، ناشي ازآلودگي مدينه ي طهران بودكه ازفرط شدت وغلظت، دروزش نسيم ملايم، امتداديافته وتاراستاي چشم اندازمن، كه درخشش درياچه نمك رابه سپيدپوش دماوندوصل مي كرد، واقع گشته بود. سه نمودزيباي طبيعت بكر، يك نمودمنحوس مدنيت كوررااحاطه كرده بود؛ گرچه چنين هم مي نمودكه سياهي ضخيم وممتدآلودگي ارض طا، حتي دماوندبي همتارا فراگرفته بود.
|
ادامه مطلب ...
|
|
|
<< شروع < قبلی 1 2 3 بعدي > پايان >>
|
صفحه 3 از 3 |