طبق آمارهای اعلام شده از طرف سازمان سنجش و آموزش کشور، 70 درصد داوطلبان كنكور دختران وتنها 30 درصد پسران هستند . اما به راستي چه شده است كه زنان در تحصيل از مردان پيشي گرفتهاندو مردان براي ورود به دانشگاه به مانند گذشته شايق نيستند ؟!
در سالهاي قبل به طور مطلق گفته ميشد كه مردان نانآور خانه هستند و شرايط اجتماعي نيز ايجاب ميكرد كه مردان حضور بيشتري درجامعه داشته باشند در حالي كه امروزه مردان به تدريج خود را از زير بار زندگي بيرون ميكشند و طبيعتاً زنان در اين شرايط ميدان بيشتري به دست ميآورند. از طرفی زنان در جامعهء ما طي سالهاي اخير تحولات مختلفي را در عرصه هاي اجتماعي تجربه كرده اند. سرفصل همهء اين تحولات حضور پررنگ تر و بيشتر اجتماعي است. واقعيت اين است كه نرخ مشاركت اجتماعي در زنان در سالهاي اخير بشدت افزايش يافته و بسياري از دختراني كه به سن بلوغ مي رسند، تحت تأثير شرايط موجود اجتماعي، همانند نسل هاي قبلي خود، حاضر نيستند در محيط خانه باقي بمانند و به ايفاي نقش های ديرين خويش بپردازند. در مقابل آن ، يكي از عرصه هاي اجتماعي كه دختران و زنان جامعه در آن رشدي بسيار چشمگير داشته اند، عرصه تحصيلات عاليه است. به نظر من افزايش دختران يك امتياز مثبت است ولي از طرف ديگر كاهش تعداد پسران در آموزش عالي نيزخود معضلی بزرگ است . عمدتاً شيوهء برنامه ريزي آموزشي درکشور يكي از دلايلي است كه موجب مي شود به دليل توسعه رشته هاي كار و دانش تعداد زيادي از پسران جذب آن شده و ادامه تحصيل ندهند . همچنين افت تحصيلي پسران ، بي حوصلگي آنها در محفوظات، آزادي عمل بيشتر آنها، مسائل اقتصادي و نياز مالي و مسئله سربازي و... همگي عامل بي انگيزگي پسران در ادامه تحصيل مي شود. افزايش دانشجويان دختر قاعدتاً پيامدهايي به دنبال خواهد داشت كه از نتايج مثبت آن مي توان به افزايش توسعه اجتماعي و مشاركت زنان در اداره امور اجتماع، همچنين بالا رفتن سطح علمي و آگاهي هاي فردي در سطح جامعه ، اعتماد به نفس بيشتر زنان و دختران براي ظهور استعدادهايشان ، استفاده بهينه از نيروي انساني زنان، افزايش شانس اشتغال به كار زنان، افزايش آگاهي هاي عمومي زنان و به دنبال آن موفقيت در طرح هاي كنترل مواليد، فعال شدن نيمي از پتانسيل انساني جامعه و افزايش بازده اقتصادي جامعه، افزايش مشاركت زنان در فعاليت هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي ورعايت بيشترمسايل بهداشتي در جامعه اشاره كرد. پيامد افزايش تعداد دانشجويان دختر عملا راهيابي بيشتر دختران به دانشگاههاست كه به طور قطع اين موضوع باعث ايجاد تخصصهاي بيشتر و اشتغال درحوزههاي گوناگون از سوي زنان خواهد شد. افزايش تعداد دانشجويان دختر نسبت به پسران با وجود اين همه پيامد های مثبتی که دارد، مسلماً اثرات نامطلوبی هم به دنبال خواهد داشت . درصد زنان در دانشگاهها بيشتر شده است امّا حضورزنان در بازار كار همواره از درصد كمتري در جامعه برخوردار بوده است؛ چرا كه برخي ازدختران تحصيلات را براي دستيابي به مدارج علمي و كسب مدرك و وجهه اجتماعي دنبال ميكنند و پس از پايان تحصيلات چنانچه نياز مالي نداشته باشند انگيزه چنداني به اشتغال ندارند. امروزه كم نيستند دختران فارغ التحصيلي كه پس از ازدواج، خانهداري و زندگي در كنار فرزندان و همسر را به اشتغال ترجيح ميدهند . كارفرمايان و مراكز جذب فارغ التحصيلان دانشگاهها، در بسياري ازرشتهها ترجيح ميدهند از عناصر و نيروهاي مرد استفاده كنند و به علاوه برخي مشاغل به دليل ويژگيهاي خاص خود از جمله سختي كار و شرايط مكاني و آب و هوايي و ديگرملاحظات ، اصولاً با زنان تناسب كمتري دارند وهمين امر سبب شده است زنان رغبت كمتري به حضور درآن مشاغل نشان دهند. از طرف ديگر اين پديده می تواند باعث تشديد معضل گسستگي نسلي، تغيير و حتي از هم پاشيدن بنيان خانواده (به دليل اختلاف تحصيلات) ، افزايش معضلات و مشكلات خانوادگي شود . در چنين شرايطي بهترين راه اين است كه ما در پي حل معضلاتي باشيم كهباعث كاهش حضور مردان در دانشگاهها گرديده است و قطعاً يكي از مهمترين اين مشكلات وضعيت نابسامان اقتصادي جامعه است . به هر حال واقعيت انکار ناپذ ير اين است که زنان هويت اصلی خويش را يافته اند و اثبات کرده اند که در جامعه پا به پای مردان می توانند خدمت کنند . پس بايد در انديشه ی کنترل اين جريان به سوی هدف اصلی آن بود و اين پديده را گامی مثبت جهت برقراری تساوی حقوق مردان و زنان در جامعه دانست .
|