تفكروچالش هاي آن چاپ
مقالات شما
پنجشنبه, 21 دی 1385 10:54
تعداد بازدید :6201

بزرگ ترين انقلاب دركجا اتفاق افتاده است؟ فجيع ترين جنايت دركدام محل به وقوع پيوسته است ؟ وحشتناك ترين جنگ درچه محلي روي داده است؟ بهترين اختراع دركجارخ به دست آمده است؟ عظيم ترين اكنشاف دركجا حاصل شده است؟.....                 

 شايد شما براي هريك ازپرسش هاي بالاجوابي داشته باشيد ومحلي تعيين كنيد ولي حقيقت اين است كه قبل ازاين كه هركدام ازموارد فوق درجايي اتفاق بيفتد، درتفكر بشر به وقع پيوسته است؛ يعني ابتدا تفكري به وجود مي آيدوساير اتفاقات ومسائل، بروزات وثمرات اين تفكر است.

مردم ايران وبه خصوص جوانان ايراني ودرسطحي وسيع تر بشريت وتاريخ بشر ازاين قاعده مستثني نبوده ونيست؛  زيرا لازمه هرعملي، دستورالعملي مي باشد كه ما به آن تفكر مي گوئيم. حال اين دستورالعمل مي تواند سال ها قبل ازعمل درذهن موجود باشد يا دركسري ازثانيه قبل ازآن .

بنا بر مطالب فوق، اگر نگوئيم حادترين، يكي ازحادترين مشكلات نسل جوان ايران، تفكر وطرز تلقي آنان ازمسائل پيرامون خود مي باشد(اعم از مسائل شخصي يااجتماعي) كه دراين مقاله سعي شده تاگوشه هايي ازاشكالات نگرش جوان ايراني به تفكر، مورد بررسي قرارگيرد.

معضلات تفكر:

1-عدم استفاده: فرآيند فكر كردن خود به تنهايي مستلزم صرف انرژي قابل توجه اي مي باشد به طوري كه حتي بازي هايي مانند شطرنج كه انرژي فكري زيادي بايد صرف آن كرد، نوعي ورزش محسوب مي شوند وشايد بتوان گفت كه فكر كردن صحيح يكي ازسخت ترين كارهاي بشر درطول قرون واعصار بوده وهست به همين دليل اكثريت مردم درموارد لازم به دليل سخت بودن اين عمل ازاين موهبت خدا داد استفاده نمي كنند كه اين مسئله خود باعث پيدايش انواع واقسام معضلات مي شودبرخي ازاين معضلات عبارتنداز:

الف- تقدير گرايي افراطي: فرد به علت عدم استفاده ازفرآيند تفكر، بسياري ازمسائلي را كه مي شود بااتكاء به اين قوه حل نمود را به تقدير واگذار مي كند به زباني خودماني پيرو مكتب « هرچه پيش آيد خوش آيد» مي شود ومتاسفانه زمينه اين معضل درجوامع شرقي وبه خصوص جوامع دين گراي شرقي مانند هندو ايران بسيارمساعدمي باشد كه يكي ازعلل آن را مي توان برداشت نادرست ازمسئله تقدير وجبر كه دراديان الهي ذكر شده، دانست.

ب- تقليد: درنوع سنتي تقليد، فرد ياگروه انساني مورد تقليد قرار مي گرفت كه هنوز اين نوع تقليد به قوت خود باقي باقي است بااين تفاوت كه اگر درگذشته عموماً فرد ياگروهي ديني مورد تقليد بوده امروزه علاوه برآن شخصيت ها ومراجع علمي، هنري، فلسفي، سياسي، ورزشي...نيز به اين جمع اضافه شده است.

     درنوع مدرن تقليد، مراجعي مانند: راديو، تلويزيون، مجلات، سايت هاي اينترنتي، خبرگزاري ها، ماهواره و....به مراجع قبلي اضافه شده است. نكته قابل توجه آن كه مسئله تقليد، نه تنها براي مقلد مضر مي باشد بلكه براي مراجع تقليد نيز مضر واقع مي شود زيرا هنگامي كه تفكري براي نقد صحيح اين مراجع نباشد خود مرجع نيز ازطي مدارج طريق باز مي ماند.

درپايان اين مبحث لازم به تذكر است كه قسمت قابل توجهي ازمعضلات مسئله مد وابسته به مقولة تقليد مي باشد بايد متذكر شد كه منظور ازمد فقط مددرپوشش ولباس نيست بلكه منظور يك سري جريانات پي درپي، سريع، بدون پردازش وعموماً تحميلي دركليه سطوح اعم ازفكري، عملي، كلامي، اقتصادي، هنري و...مي باشد.

2- سطحي نگري: يكي ازبزرگ ترين معضلات دنياي كنوني سطحي نگريست. درسطحي نگري فكر به حد كافي به كار گرفته نمي شود ودرلايه هاي بيروني موضوع ازحركت بازمي ماند. اين موضوع مورد استفادة بسياري ازمراجع قرار گرفته است بدين صورت كه يا سوژه هاي توخالي وپوچ را باظاهري آراسته به افكار عمومي ارائه مي دهندوازآن انواع واقسام استفاده هاي سياسي ومخصوصاً اقتصادي مي كنند و يا سوژه هاومسائل منفي وبعضاً خطرناك را با ظاهري منطقي وزيبا به خورد افكار سطحي عمومي مي دهند. گستردگي معضل سطحي نگري بسيار زياد مي باشد. شايد بتوان ان را بزرگ ترين ووسيع ترين معضل فكري جهان معاصر دانست زيرا درآن به فرد اين توهم القامي شود كه داراي فكر مي باشد وازآن استفاده مي كند غافل ازآن كه دربعضي ازموارد فكر نكردن بسيار بهتر ازاشتباه فكر كردن است.

3- تعصب: درتعريف مي توان تعصب درفكر را وبستگي غير اصولي و غير منطقي به يك چهارچوب خاص فكري دانست.

اين مشكل به خودي خود به معني عدم تفكر يا سطحي نگري نيست گرچه امكان دارد شخص متعصب يك فرد سطحي نگر هم باشد؛ ولي دربعضي ازموارد افراد متعصب اشخاص متفكري هستندكه به علت وابستگي نادرست نسبت به چهارچوب والگويي خاص ازفكر كردن به جوانب مختلف يك موضوع باز مي مانند. معضل تعصب زاينده مشكلات بسياري مي باشد.

الف- تك بعدي شدن فرد: همانطور كه ذكر شد به علت وابستگي به چهار چوبي خاص عموماً افراد متعصب ابعاد گوناگون سوژه را نمي بينند وازطي مدارج كمال درآن موضوع باز مي مانند. حتي دربعدي نيزكه درآن تفكر مي كنند، بعد ازمدتي متوقف خواهند شد؛  زيرا همانطور كه مي دانيدعموماً ابعاد مختلف يك موضوع باهم پيوستگي خاصي دارند وبررسي حتي يك جنبه ازموضوعي ، مستلزم اطلاع داشتن وبررسي كردن ابعاد ديگر آن موضوع، مي باشد.

ب- تخريب: شخص متعصب فردي نيست كه فقط به الگويي خاص دلبستگي داشته باشد؛ بلكه متاسفانه اين وابستگي به گونه اي است كه درصدد حمله وتخريب ايدولوژي ها ونحله هاي فكري ديگر كه با طرز تفكر اوسازگاري ندارند، برمي آيد.

ج- تصميم گيري نادرست: همانطور كه مشخص مي باشد فرد متعصب به دليل حب وبغض نادرستي كه نسبت به مسائل دارد درقضاوت ها وتصميم گيري ها ي خود مرتكب اشتباهات فراوان مي گردد.

4-عادت: يابهتر است بگوئيم عدم بازنگري درتفكر. مقولة عادت يكي ازفطريات انسان         مي باشد. مانند بسياري ازمسائل فطري، عادت نيز به خودي خود، بد ياخوب نيست؛  بلكه طرز استفاده ازآن خوبي يا بدي آن را مشخص مي كند. عادت كردن به نوع خاصي ازتفكر وعدم بازنگري چهارچوب هاي فكري، يكي ديگر ازمعضلات تفكر مي باشد.

5-عقل ستيزي: اين مبحث اگرچه يك مشكل جهاني است؛  ولي درجوامع شرقي نمود بيشتري دارد ومتاسفانه در جامعه بهايي نيز رايج مي باشد.

شايد بتوان يكي ازعمده ترين دستاوردهاي بشريت تاكنون را، مرزبندي داست. مرزبندي وخلق مرزهاي جديد يكي از مشكلات اساسي بشر درطول تاريخ بوده است، منظور ازمرزبندي، مرزهاي جغرافيايي نيست؛ بلكه منظور شناخت حدود وثغور مسائل مي باشد.

شناخت حدوداحساس، عرفان، اشراق، مباحث ديني واصولاً مرزهاي ديني ودرتعارض قرار ندادن آن ها با يكديگر وبه خصوص بامقولة تفكر، يكي ازاعظم وظايف جوامع ديني وبه خصوص جامعه بهايي مي باشد.

متاسفانه به علت احساس گرايي وعرفان مسلكي( منظور ظواهر عرفاني مي باشد)وعلاقه به اين قبيل موضوعات درجوامع شرقي وبه خصوص درجوامع ديني، دربسياري ازموارد عقل وعموماً عقلا سرزنش شده وبه نوعي رفتار مي شود كه متفكرين در طولاني مدت مهجور واقع مي شوند.

دربين متفكرين سه نوع گرايش درمواجهه بااين معضل وجود دارد: عده اي ازآن ها بعدازمدتي درلاك خود فرورفته، گوشه گيرمي شوند وبه نوعي بي تفاوتي خاص دچار مي گردند. گروهي ديگر ازآن ها به قواعد نادرست اجتماعي گردن نهاده، پيشرفت چشم گيري درطي مدارج ومقامات اجتماعي مي كنند، يعني قدرت تفكر خود را درجهت خواسته هاي غير اصولي عموم جامعه قرار مي دهند ومي گويند آن چه را كه مردم دوست دارند بشنوند. اين گروه ازوجهة اجتماعي بالايي برخوردارشده، درطولاني مدت به يكي ازمراجع تقليد عمومي تبديل مي شوند. گروه سوم افرادي هستند كه ازصحنة فعاليت هاي اجتماعي كنار نمي روند وبه مبارزة فكري خود با تفكرات غلط رايج درجامعه، ادامه مي دهند. معمولاً نوك تيز پيكان عقل ستيزي متوجه اين دسته مي باشد وعموم جامعه به آن ها به چشم يك فرد مشكل ساز وپر دردسر نگاه مي كنند ومعمولاً برداشت عمومي آن است كه مشكلي دراعتقادات ديني وعرفاني اين افراد وجود دارد.

كمبود تفكر نقادانه نيز ازمشكلات مربوط به عقل ستيزي مي باشد. يعني فرد به دليل تقبيح وضد ارزش بودن نقد صحيح درمسائل اجتماعي، فكري، ديني ومديريتي، قواي فكري خود را درشاخه هاي ديگر تفكر، ازقبيل تفكر خلاقه وبه خصوص تفكر فني به كار مي گيرد. نبود تفكر نقادانه يكي ازپايه هاي به وجودآمدن مشكل ديكتاتوريست.

6-عدم تمركز: اين معضل نيز ازمشكلات بسيار رايج مي باشدكه درسطح عموم ومتفكرين جريان دارد. چه درسطح عموم وچه درسطح متفكرين اين معضل يكي از مشكلات بزرگ امر تخصص گرائيست، يعني فرد به خاطر شاخه به شاخه شدن درمسائل، ازتخصص وتعمق وآناليز صحيح يك موضوع باز مي ماند. علل متعددي را مي توان برا ي اين مشكل برشمرد، علاقه مندي مختلف وهجوم اطلاعات ازدلايل بارز عدم تمركز مي باشند.

7- تفكر سود انگار: بزرگ ترين مشكلي كه دراين مبحث خود نمايي مي كند، كمبود نگرش اخلاقي واعتقاديست . دراين معضل سيستم فكري به خوبي به كار گرفته مي شود وفرايند پردازش ونتيجه گيري به درستي انجام مي شود؛ ولي متاسفانه دراثر نبود يا كمبود گرايش اخلاقي وديني صحيح، نتايج به دست آمده، درجهت سود شخص يا گروه خاص اعم ازسود اقتصادي، سياسي...(وعموماً سود كوتاه مدت وزود گذر) به كار گرفته مي شود. يكي ازدلايل عمدة تفكر سود انگار، گرايش به لذت گرايي مفرط است كه دردنياي كنوني روز به روزدرحال افزايش وگسترش مي باشد.

    معضلات اقتصادي، سياسي واجتماعي زيادي درنتيجة تفكر سود انگار به وقوع مي پيوندد؛ زيرا هيچ كس نمي تواند منكر اين مسئله شود كه درپشت جريانات سياسي، اقتصادي واجتماعي دنياي كنوني، تفكرات وانديشه هاي قدرتمندي خود نمايي مي كنند كه متاسفانه درجهت درستي به كار گرفته نشده اند.

8- مكانيزم توجيه: انسان همواره درصدد به دست آوردن علل يا عوامل اتفاقات ورويدادهاست وبرا ي هر چيز به دنبال توجيه مي باشد؛ حتي دربعضي موارد به قدري به اين مكانيزم وابسته مي شود، كه خود آگاه يا ناخودآگاه،  توجيهات نادرست را به عدم توجيه،  ترجيح مي دهد.

بسياري ازافراد براي فكر نكردن وتوجه نكردن به مقولة تفكر ازاين مكانيزم استفاده مي كنند وبراي اين عمل خود توجيهات متعددي دارند كه عموماً ازتنبلي ياعدم درك اهميت مقولة تفكر مي باشد، به بياني ديگر فكر مي كنند تا توجيه كنند كه چرا فكر نمي كنند.

پيش نهادها:

 مطمئناً بحث دربارة تفكر ومعضلات آن مسئله اي نيست كه دراين چند سطر به پايان برسد وهم چنين پيشنهادهاي اصلاحي نيز كه دراين باره مي توان ارائه داد،  بسيار زياد و گسترده خواهد بود كه دراين مقاله به تعداد معدودي ازآن ها اشاره مي شود. مانند بيشتر مسائل پيرامون ما، امر تفكر نيز رابطه مستقيم باتربيت دارد، شيوه درست انديشيدن نياز شديدي به آموزش دارد.  تعليم وتربيت بايد ازحالت اطلاعاتي به حالت پردازشي گذر كند.  اين بدان معني نيست كه محفوظات ناديده گرفته شود؛ بلكه بايد همراه با محفوظات،  شيوه پردازش آن ها نيز آموزش داده شود.

به دروسي مانند رياضيات، منطق وفلسفه توجه خاص شود ودرتمام مقاطع تحصيلي ومتناسب بارشته تحصيلي ازآن ها استفاده شود؛ زيرا اين دروس درذات خود حالت پردازشي دارند.

  امر خلاقيت يكي ازمحصولات ويژه تفكر ويكي از اسباب مهم پيشرفت هرجامعه مي باشد. به بازي هاي خلاق، كارهاي هنري خلاق وموسيقي درمدارس وبه ويژه درسنين كودكي توجه خاص شود. درمهد كودك ها يا كلاس هاي گلشن توحيد به صورت مستمر از اين مواد درسي استفاده شود.

درسنين بالاتر (نوجوانان وجوانان) مبحث تاريخ وبه خصوص تاريخ تحليلي هرجامعه، تاريخ فلسفه (كه درحقيقت تاريخ تفكر بشر است) وتاريخ بين المللي، يكي از مواردي است كه باعث مي شود فردبااشتباهات وموفقيت هاي هر فكر ونتايج آن درجامعه بشري آشنا شده، ازتكرار آن ها بپرهيزد. مقولة جامعه شناسي وروانشناسي، رابطه مستقيم باانسان شناسي، خود شناسي ومحيط شناسي دارد كه اين موارد ازاجزاء لازم ودستمايه هاي اولية مبحث تفكر مي باشند.

توجه به مسائل اخلاقي وگرايش هاي مثبت اعتقادي وديني درامر تربيت وبه خصوص درتربيت كودكان سنين پايين، مهم ترين مسئله است؛  زيرا اگر به اين مسئله توجه ويژه نشود، معضل تفكر سود انگار به شدت گسترش مي يابد.  ولي بايد توجه داشت كه اين تربيت بايد به گونه اي باشد كه فرد دچار تعصب ديني ياهرنوع تعصب ديگر نگردد.

شايد هنوز سيستم وروش خاص ومدوني كه مورد تائيد اكثريت باشد براي درست انديشيدن وتفكر صحيح، ابداع نشده است. لذا مي توان از فضلا وانديشمندان مختلف ديني، علمي، فلسفي، هنري، تربيتي و...درخواست نمود كه به اين امر خطير اقدام نمايند وبا مطالعات فراوان واستفاده ازامر مهم مشورت، سيستمي را براي تفكر هرچه صحيح تر پايه گذاري كنند تادرمراكز تربيتي آموزش داده شود.  ولي بايد هميشه اين نكته را مد نظر قرار داد كه خود اين سيستم به صورت سدي دربرابر تفكر درنيايد ومراجع ذي صلاح هميشه درحال باز بيني آن باشند.

درپايان لازم است اين نكته يادآوري شود كه تفكر انسان مرز پذير نيست وحقيقت چيزي نيست كه بشريك بار براي هميشه، به آن دسترسي پيدا كند؛  بلكه انسان هميشه ودرهر زمان بايد متحري حقيقت باشد وهميشه اين نكته رادرگوشه اي ازذهن خود بگنجاند كه: شايد من اشتباه مي كنم. 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.
آریا |1386-8-3 11:06:45
خوب بود

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."