چشم انداز: آزادی دین و نبرد علیه افراط گرائی چاپ
خواندنیها
چهارشنبه, 24 مرداد 1386 15:08
تعداد بازدید :7253

هر چند موضوع آزادی دین یا عقیده با توجه به نگرانیهای موجود در زمینۀ حقوق بشر اغلب در زمرۀ موضوعات درجه دوم قرار می گیرد، امروزه در مرکز بسیاری از عاجلترین چالشهای جهانی ما قرار دارد.

 به عنوان مثال، توسعۀ موفقیت آمیز اجتماعی و اقتصادی به گونه ای چشمگیر تحت تأثیراعتقادات مذهبی متصدیان آن قرار دارد،چنین باورهائی برعوامل کلیدی فرایند توسعه از قبیل انگیزۀ فردی، همبستگی اجتماعی، و مشارکت زنان اثر گذاشته-و بنابر این حق آزادی دین یا عقیده نسبت به فرایند توسعه حقی اساسی محسوب می گردد.

کارشناسان نیز به طور فزاینده ای ارتباطاتی را میان آزادی مذهبی و سایر حقوق اساسی طرح می نمایند-از قبیل آزادی بیان و اجتماعات، برخورداری از حمایت یکسان در مقابل قانون، و حقوق مربوط به خانواده، ازدواج و فرزندان. به عنوان مثال معمولا حقوق زنان به طور خاص و همچنین جایگاه اطفال به واسطۀ معتقدات مذهبی تحت تأثیر قرار می گیرد،

شاید مهمترین موضوع امروز آن است که بدون شک مسائلی از قبیل صلح و امنیت در اکثر موارد به گونه ای مستقیم به آزادی مذهب یا عقیده مربوط می شوند.

این حقیقت باید به طرز دردناکی تصریح گرددکه: در میان مهمترین عوامل ستیزه که تا به حال در هزارۀ جدید بر سر مرامهای مذهبی در گرفته، به طور اخص بالا گرفتن تروریسم را می توان عمدتا ً با شدت یافتن همزمان افراط گرائی مذهبی مرتبط دانست.

در 25 نوامبر 2006 جهان شاهد بیست و پنجمین سالگرد بیانیه در مورد رفع هر گونه نابردباری و تبعیض برمبنای دین یا عقیده می باشد. بنابراین زمان مناسبی برای تعمق در مورد بیانیه، اهمیت آن و نقش آن در آینده می باشد.

 بیانیه از آنجا که بر مبنای حق آزادی دین آنچنانکه برای نخستین بار در UDHR (Universal Declaration on Human Rights) وضع گردیده، ترسیم گشته و توسعه یافته، حائز اهمیت می باشد.

  بند 18 در UDHR اعلام می دارد که:

 همه انسانها حق آزادی فکر، عقیده ودین را دارند؛ این حق شامل آزادی تغییر دین، یا عقیده، و آزادی اظهار دین یا عقیده به صورت انفرادی یا در معیت دیگران، چه به صورت خصوصی و چه عمومی، از طریق تبلیغ، عمل، عبادت و رعایت (قوانین مربوط به)آن می باشد.

بیانیۀ 1981 ماهیت بنیادین این حق را مجددا ً مورد تأکید قرار داده، به شرح جزئیات آن پرداخته و با به کار گیری اصطلاحات کاربردی آنرا بیان می نماید.

 بیانیۀ 1981  به عنوان مثال نشان می دهد که حق آزادی دین یا عقیده شامل حق" تأسیس و نگهداری" عبادتگاهها؛ " تألیف، صدور و انتشار" مطبوعات دینی، مراعات ایام تعطیل و برگزاری مراسم مربوط به ایام محرمه (مذهبی)، و "برقراری و حفظ ارتباطات با افراد و جوامع در مورد دین و عقیده در سطوح ملی و بین المللی " می باشد.

 در عین حا ل بیانیۀ 1981 دارای نواقصی نیز می باشد تا حدی که به شرح حق تغییر عقیده نپرداخته- نکته ای که در 1948 UDHR آشکارا ترسیم شده بود.

 همچنانکه کارشناسان حقوق بشر به خوبی واقفند، لغت سادۀ -"تغییر"- به دلیل اصرار برخی کشورها از بیانیۀ 1981 برداشته شد. کسانیکه با این اصطلاح مخالفت ورزیدند حق "تغییر" دین شخص را به عنوان تهدیدی برای نظم موجود – یا حتی به عنوان نوعی ارتداد تلقی می کردند.

 البته این بدان معنی نیست که حق تغییر دین شخص حقیقتا ً حذف شده باشد. بیانیۀ 1981 اظهار می دارد که هیچ چیز در آن بیانیه نباید به عنوان " تحدید یا تخفیف هر گونه حقی که در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر تعریف شده است تعبیر گردد."

 هر چند نظر ما آنست که تأکید بیشتر در مورد این حق – به همراه سایر حقوقی که تحت عنوان آزادی دین یا عقیده قرار می گیرند – می تواند در مبارزه با افراط گرائی دینی و تهدیدات ناشی از آن در ارتباط با امنیت جهانی سهم بسزائی را ایفا نماید.

 در رتبۀ اولی، این مطلب که تعالیم اساسی تمامی ادیان بزرگ دنیا – بودائی، مسیحی، اسلام، هندو، سیک، یهودی، و امر بهائی – همسازی، اعتدال، اجتناب از خشونت ودیگر تعالیم اخلاقی که با هر نوع افراط گرائی در تضاد است را ترویج می نمایند.

بنابراین، آزادی بیشتر در اظهار و تبلیغ انواع گوناگون اعتقادات دینی، پادزهر قدرتمندی را در مقابل افراط گرائی مذهبی عرضه می دارد.

 بسیاری از سازمانهای حقوق بشر "فهرست دیدبان" کشورهائی را پست نموده اند که از آزادی دین یا عقیده به طرزفجیعی  محروم شده اند. و بررسی تمامی این لیستها نشان می دهد که بسیاری از همان کشورها به اتهام افراط گرائی دینی نیز متهم می باشند. ارتباط واضح است : افراط گرائی در جائی شکوفا می گردد که فرد آزادی کمتری برای پذیرش و عمل کردن مطابق دین منتخب خود را دارد.

 اما به این منظور که حقیقتا ً از عهدۀ مسئلۀ افراط گرائی مذهبی برآئیم، باید علت اساسی آنرا درک نموده و مورد خطاب قرار دهیم.

 در بیانیه ای خطاب به کنفرانس جهانی حقوق بشر در سال 1993 در وین،جامعه جهانی بهائی خاطر نشان ساخت که :

برای بسیاری از مؤمنین مشکل است که اعتقادات راسخ و عمیق مذهبی را با تحمل عقاید دیگر وفق دهند. این مسئله (فرد را) اغوا می نماید تا بر اینکه او حقیقت واحد ومنحصر به فرد را یافته اصرار ورزد و بقیۀ توده های بشری را،که به اعتقادات دیگری پایبند هستند، به رتبۀ مرتد یا غیر مؤمن، که از نظر روحانی محکوم به فنا هستند،و در بهترین شکل سزاوار ترحم، ودر بدترین حالت، آشکارا شایستۀ استهزاء وآزار و اذیت می باشند، تنزل دهند. در طول تاریخ مردم مخلص بی شماری در بسیاری از نواحی عالم قربانی چنین طرز تفکری شده اند.

 از دیدگاه بهائی چنین گرایشهائی تاحدی ناشی از جهالت است. چنانچه سایر ادیان در پرده ای از رمز و راز پوشیده شوند به ظروف خالی مبدل می گردند که نفوس تلاش می نمایند اوهام و نگرانیهای خود را در آنها بریزند. تجربه نشان می دهد که : "جهالت باعث خرافات شده و تعصب و عداوت مذهبی را استمرار می بخشد."

بنابراین بخشی از جوابگوئی به افراط گرائی دینی در کسب دانش در مورد سایر ادیان نهفته است.

 همچنانکه جامعه در بیانیۀ 1989 متذکر گردیده : " آموزش و تعلیم، از طریق برطرف نمودن جهل نسبت به سایر مذاهب و در نتیجه، ارتقاء ادراک، علل نهفتۀ عدم تحمل را درمان نموده و به تدریج و در طول زمان دست کسانیرا که در جهت مقاصد خصوصی خود و در ارتباط با حمایتی که به آن نیاز دارند، تعالیم ادیان را تحریف نموده اند، کوتاه خوهد نمود. "

 در این مورد حق "تغییر" دین شخص به نحوی حیاتی اهمیت می یابد، علی الخصوص در مواردیکه به کسانی مربوط می شود که زیر ماسک تعالیم مذهبی به ترویج خشونت ، که نمایندۀ بدترین شکل تحریف دینی و نشانۀ بالاترین سطح افراط گرائی می باشد، می پردازند.

 به عنوان مثال در برخی کشورها تلاش به منظور تغییر دین شخص حقیقتا ًبا اتهام ارتداد مواجه می گردد- که با توجه به برخی تعبیرات قوانین مذهبی، قابل مجازات با حکم مرگ است.

چنانچه دول با اجماع همگانی روشن می ساختند که چنین تعابیری غیر قابل قبول است، این نوع از افراط گرائی با ضربۀ شدیدی مواجه می شد، و آزمایش واقعی چنین شکیبائی آن است که آیا حق "تغییر" دین شخص کاملا ًمحترم شمرده می شود.

 حقیقت کاربردی این نکته از طریق ادراک بهائی  وحدت دین  روشنتر می گردد،این ادراک بر این باور استوار است که با وجود نامهای مختلفی که برای او موجود است، تنها یک خدا وجود دارد، وتمامی ادیان بزرگ تجلیات تدریجی و پیشروندۀ وحی خداوند برای عالم بشریت هستند.

 جامعه در بیانیۀ 1989 خود چنین اظهار عقیده نمود که : " مبنای روحانی جهت بردباری دینی اذعان به این حقیقت است که تمامی ادیان بزرگ جهان دارای منشاء مشترک می باشند. یک آزمایش خالی از غرض بیانات واقعی مؤسسین ادیان بزرگ، و محیطهای اجتماعی که ایشان مأموریت خود را در آن به انجام رساندند، آشکار خواهد ساخت که چیزی برای حمایت از تنازعات و تعصباتی که جوامع دینی و در نتیجه کلیۀ اموربشری را بر هم زده وجود ندارد".

 چنین آزمایش بی غرضانه ای نسبت به تعالیم سایر ادیان تنخا زمانی بوقوع می پیوندد که موانعی در مقابل حق "اظهار" دیانت فرد از طریق " تبلیغ، عمل، عبادت و رعایت"- و حق "تغییر" دین فرد وجود نداشته باشد.

ترویج حق آزادی دین یاعقیده و تمامی آنچه را که شامل می گردد امروزه نه تنها یک ضرورت اخلاقی بلکه یک نیاز واقعی محسوب می گردد. این بهترین دارو را برای افراط گرائی و تعصب ارائه می دهد، و حفاظ مهمی را برای امنیت جمعی ما عرضه می نماید.

 اعتقاد ما به این نکته از باور به نکوئی ذاتی روح انسانی و اعتقاد راسخ بر اینکه در تبادلی غیر محدود از اندیشه های مذهبی، آن گروه از تعالیم که صلح و همسازی را ترویج می نمایند، در نهایت پیروز خواهند شد،ریشه می گیرد.

 منبع: One Country

مترجم: ترجمان 

 

 

 

 

افزودن جدید
نوشتن نظر
نام:
ایمیل:
 
عنوان:
قالب نوشته:
[b] [i] [u] [url] [quote] [code] [img] 
 
 
:angry::0:confused::cheer:B):evil::silly::dry::lol::kiss::D:pinch:
:(:shock::X:side::):P:unsure::woohoo::huh::whistle:;):s
:!::?::idea::arrow:
 
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.

3.26 Copyright (C) 2008 Compojoom.com / Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved."